مریم میرزاخانی؛ کسی که 40 سال زندگی کرد

امروز ظهر با شنیدن خبر مرگ مریم میرزاخانی، بهتم زد.

“امکان نداره مرده باشه. دیروز تازه خبر بستری شدنش تو بیمارستان بود. خیلی بعیده امروز مرده باشه.. “

تلگرام را باز نکردم. احتمال می‌دادم این «شایعه»، کل تلگرام را مسموم کرده باشد.

اما وقتی دیدم محمدرضا هم درباره مریم پست گذاشته…

‌ ‌

مریم میرزاخانی از افرادی بود که چندان نمی‌شناختم‌اش و آشنایی‌ام با او خیلی جزئی بود. صرفا یک نوشته از محمدرضا، و نوشته‌هایی جسته و گریخته از جاهای دیگر. در همین حد که یک جایزه معروف ریاضی را برده، امریکا زندگی می‌کند و لیسانس خود را در شریف گرفته.

اما مریم میرزاخانی یک جایگاه دیگر هم در ذهن من داشت.

او کنار کیمیا علیزاده، انوشه انصاری و بقیه زنانی بود که انگار تلاش می‌کنند تا با موفقیت‌هایشان، عزت نفس گروه بزرگی از جامعه ایرانی را – که طی دهه‌ها و قرن‌ها و به بهانه‌های مختلف از آنها گرفته شده –  به‌شان بازگردانند.

مرگ او از این جهت، حتی برای من هم که او را چندان نمی‌شناختم، یک شوک ناراحت کننده بود.

‌ ‌

پی‌نوشت. حرف محمدرضا را خیلی دوست داشتم. اینکه به این فکر کنیم که ” اگر ما جای او بودیم و از چهار سال پیش می‌دانستیم که در چنین شرایطی قرار داریم، چه می‌کردیم؟”

و اینکه شاید خوب باشد ما هم تا حد امکان از موانع حرف نزنیم. از بدبختی‌ها نگوییم. از سختی‌ها و رنج‌هایمان.

اینکه به‌هرحال این نقش – با همه شرایط خوب و بدش – امروز به ما داده شده. سعی کنیم بهترینِ خودمان باشیم و زیباترین داستانی که دوست داریم را «زندگی کنیم».

شاید شبیه مریم.

که وقتی فیلم زیر را در یو.تیوب می‌دیدم، حس کردم او بیشتر و بهتر از خیلی‌ از انسان‌ها زندگی کرده.

‌ ‌

 

6 Comments

  1. او کنار کیمیا علیزاده، انوشه انصاری و بقیه زنانی بود که انگار تلاش می‌کنند تا با موفقیت‌هایشان، عزت نفس گروه بزرگی از جامعه ایرانی را – که طی دهه‌ها و قرن‌ها و به بهانه‌های مختلف از آنها گرفته شده – به‌شان بازگردانند.
    ممنون محمدرضا بابت این قسمت از نوشته ات و کل نوشته ات

  2. انسیه گفت:

    واقعا مرگ مریم میرزازاده ناراحت کننده بود و اتفاق ناراحت کننده تر این بود که بسیاری از ما تا به حال چنین نابغه ای رو نمیشناختیم….

    • محمدرضا گفت:

      اره انسیه جان منم خیلی ناراحت شدم 🙁 ولی خب خوشحالم که اونطور که تو اون راهی که دوست داشته زندگی کرده

  3. samira گفت:

    سلام محمدرضای زمانی
    امروز سری به وبلاگتون زدم- حس خوبی از خوندن مطالبتون گرفتم – خیلی خیلی ممنونم
    و در اخر هم مطلبی که درمورد مریم گذاشتین و خوندم . اونم دوباره ناراحتم کرد ولی بنظرم اینها تلنگره واسه ادمهایی که زنده هستند – مهم اینه که ازشون درس بگیریم.
    موفق باشین 🙂

    • محمدرضا گفت:

      سلام سمیرا.
      خوشحالم که حست خوب بوده. واقعا بهترین خبره برای من 🙂

      اره. منم اینطوریم. اتفاقا چون اخیرا زیاد به اکانت شرکت‌های مختلف تو شبکه‌های اجتماعی سر می‌زنم ، عکس مریم رو زیاد می‌بینم و خب، کمی نارحت می‌شم. ولی منم باهات موافقم. به‌نظرم همه ما نهایتا یه تایمی رو زنده هستیم و مهمه که حداکثر تلاش‌مون رو بکنیم که “هشیار تر” باشیم، و به قول شما از این تلنگرها شاید بشه اینطور درس گرفت.

      ممنون که نظرت رو نوشتی.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *