مشکل از رئیس جمهور؟

اگه من تو جیبم پول کافی ندارم، مشکل رئییس جمهور نیست؛ مشکل بی عرضگی منه.
‌ ‌
اگه بعد سی سال هنوز نمی‌تونم یه کار مفید انجام بدم، مشکل رئیس جمهور نیست؛ مشکل بی‌عرضگی منه.
‌ ‌
اگه ایجاد ارزشم صفر مطلقه و در به در به همه چیزی متوصل می‌شم تا خودمو تو یه اداره دولتی بچپونم، مشکل رئیس جمهور نیست؛ مشکل بی‌عرضگی منه.
‌ ‌
اگه هنوز نمی‌تونم بین دیدن و مقایسه شاخص‌ها و گفته‌های کلی سیما و صدا تمایز قائل بشم، اشکال رو جای دیگه نمی‌تونم پیدا کنم. اشکال از عدم «بصیرت» منه.
‌ ‌
و اگر فکر می‌کنم بدون خوندن روزی یک خط کتاب و صرفا با خوندن از شبکه‌های اجتماعی، می‌تونم درباره برنامه‌های دولت نقد داشته باشم، احتمالا یک جای کارم میلنگه.
‌ ‌
‌ ‌
پی‌نوشت. از دیشب تا حالا ولم نمی‌کرد. گفتم اینجا بنویسم‌ش.

12 Comments

  1. کار خوبی کردی نوشتی ولی کاش خیلی ها این رو بشنون من دیشب دو ساعت با یه نفر صحبت کردم انتظار داره رییس جمهور بیاد ماهی شش هفت تومن بزاره توجیبش. رفته چهار سال درس خونده میگه من زجر کشیدم.

    • محمدرضا گفت:

      معصومه. مال من 50 دقیقه بود. دریغ از یک کلام حرف با منطق…
      ممنون که اینجا نوشتی:)

  2. معصومه و مرضا جان
    رییس جمهور یا نامزد رییس جمهور هم نباید چنین قولها و وعده هایی را به مردم بدهد که مردم باور کنند خبری هست. بلکه باید صادقانه بگوید که اختیاراتش جه هست و چه نیست و چه کاری نمی تواند بکند. یعنی لیست ناتوانیهای خودش را هم اعلام کند.

    • محمدرضا گفت:

      فواد جان.
      من در مجموع نیم تا یک ساعت بیشتر مناظره ها رو ندیدم (حوصله‌ام سر می‌رفت از حرف مفت. به نظرم با دیدن مستندهای هر شخص بهتر میشه به نحوه فکر کردنش پی برد). اما در همون مدت هم دو یا سه بار دیدم که آقای روحانی می‌گفت: به مردم بگویید که امکانات ما محدود هست. بودجه ما محدود هست…
      اتفاقا همین آقایی که ساعاتی پیش کناره گیری کرد، میگفت اگر نمی‌تونید جلو نیاید! .. بگذارید کسانی که می‌تونن این کار رو انجام بدن…
      به نظرت با توجه به همه می‌شه در این شرایط و به این مردم حقیقت رو گفت و از خواب بیدارشون کرد؟ مردمی که با تمام توان چشمهاشونو بستن…

  3. محمدرضا خوب گفتی
    مشکل ما این هست که یادمون ندادن تو زندگی اگر می خوایم یقه کسی را بگیریم سعی کنیم نزدیک ترین یقه رو بگیریم
    و شاید یادمون ندادن که نزدیک ترین یقه، یقه خودمونه
    من که از این شیوه تا حالا خیلی جواب گرفتم
    دائما با خودم گلاویزم
    ولی بالاخره با هم صلاح میریم
    چیکار رئیس جمهور دارم. امیدوارم که راه روشن رئیس جمهور فعلی ادامه پیدا کنه و ایشان دور بعدب هم باشند. چون مشکل اصلی جامعه ندانستن “تاخیر در تفکرسیستمیه”
    خوشبختانه یا متاسفانه مملکتم چیزیه از جنس دوش حموم نه شلنگ توالت

    • محمدرضا گفت:

      دقیقا حمید. دقیقا.
      اتفاقا چند بار به ذهنم اومد که بگم. ولی مشکل اینجاست که اولن نمی‌دونه. بعد هم حتی حال نداره گوگل کنه که بره تحقیق کنه.
      مجبور بودم مفاهیم رو بدون اشاره به اسم “تفکر سیستمی” و “جامع نگری” و اینها بگم.
      ولی خیلی سخت بود و نشد آخرش هم. فقط خودم اعصابم خورد شد :))

  4. طاهره خباری گفت:

    محمدرضا. خوب کردی نوشتی.
    این روزها خیلی از آدم‌ها رو می‌بینم که تمام رضایت یا نارضایتی‌شون از رئیس‌جمهور خلاصه شده در اینکه چقدر این وسط گیر خودشون میاد و یا به چه موقعیتی دست پیدا کردن یا پیدا می‌کنند.
    انگار رئیس‌جمهور یه مملکت وظیفه داره به مشکلات شخصی و شغلی اونها رسیدگی کنه و در عرض ۴ سال همه‌ی اونها رو حل کنه.
    طرف یه عُمری زندگی کرده و هنوز توی مشکلات خودش غرق هست و نفهمیده باید چه‌کار مثبتی برای خودش انجام بده ولی انقدر سطح درک و شعورش پایین هست که فکر می‌کنه ریئس‌جمهور شخصی هست که می‌تونه یه شبه همه‌ی مشکلاتش رو حل کنه.

    • محمدرضا گفت:

      اره طاهره. خیلی آروم تر شدم. فکر کنم اگه نمی‌نوشتم می‌ترکیدم :))
      دقیقا همینه. همه میخوان بخورن، بخوابن، تفریح کنن، کوچکترین ناراحتی‌ای براشون پیش نیاد و در نهایت هم برن بهشت (چون به هر حال حرف خدا رو گوش کردن – به زعم خودشون).
      خدا خودش عاقبتمونو به خیر کنه..
      مرسی که نظرتو نوشتی 🙂

  5. حرف دل من رو زدی. نمیدانم خود من چه زمانی دست از این توهم ها برداشتم!
    + اینکه سال به سال می آید و یک کتاب نمی خوانی حتی با آمدن بهترین رئیس جمهور دنیا حل نمی شود
    + اینکه بجای مطالعه و انتشار مطالب و مقالات دقیق و مستند و علمی، مغزت را با چرندیات تلگرام انباشته می کنی و بیشتر وقتت صرف فوروارد کردن شایعات یا مطالب بی پایه می شود، تقصیر هیچ کس نیست.
    + اینکه فرهنگ نداری، اینکه قانون را زیرپا می گذاری، از تخلف های ساده مثل عبور از چراغ قرمز عابر پیاده تا فرارهای مالیاتی و … کاملا بستگی به خودت دارد
    + اینکه بلد نیستی چطور با فرزندانت صحبت کنی و آن ها را فردی با عزت نفس بالا و تلاشگر و ارزشمند برای جامعه تربیت کنی، ربطی به رئیس آموزش پرورش ندارد.
    + اینکه هر روز با غرغر کردن های بیجا، شادی های خودت و اطرافیانت را می سوزانی، چندان ربطی به گران شدن مرغ ندارد.
    + اینکه نمی توانی حداقل درآمد را داشته باشی و بدتر از آن، بلد نیستی اندازه درآمدت خرج کنی و همیشه پول کم می آوری و بیست و چهار سال است که این روند را ادامه می دهی، تقصیر آن سه رئیس جمهوری که در آن فاصله آمده اند و رفته اند نیست!

    فکر کنم بحث های اینچنینی ذیل مرکز کنترل درونی و بیرونی مطرح می شوند. ای کاش می شد همه دوستان متممی یک مجموعه نوشته ها با این الگو و البته با لحن ملایم تری منتشر می کردند تا از روی آن ها یک کتابچه تهیه و در اینترنت منتشر می کردیم.

    • محمدرضا گفت:

      سلام علی جان.
      ممنونم که لیستت رو به اینجا اضافه کردی.
      همونطور که تو گفتی، این بحث ها به بحث های مرکز کنترل مربوطه. ولی بابت لحن واقعا نمی‌تونستم لحنم رو تلطیف کنم. خیلی عصبانی بودم 🙂
      راستی، اتفاقا الان داشتم به بعضی دوستانم می گفتم که اون افرادی که این حرف‌ها رو میزنن، اهل وبلاگ خواندن ( و اساسا خواندن) نیستن. وگرنه عجیب بودن این حرفها خیلی بدیهی به نظر میاد..

  6. این حرف رو تاحالا به هزار نفر زدم و جالب بود که اینجا هم دیدمش. یه دفعه وزیر کار بود (شاید) نمی دونم کی بود دقیقا، چند وقت پیش گفتش بیکاری به دلیل اینه که مردم «مهارت» ندارند. فرداش یه جوک دیدم نوشته بودش که “فردا هم باید بگن تصادفات رانندگی به این خاطره که راننده ها رانندگی بلد نیستن و مرگ و میر به این دلیله که مردم از خودشون مراقبت نمی کنن و …”.
    به نظرم اگه قرار باشه حرف های مفید سران مملکت از انقلاب به بعد رو جمع آوری کنن، این حرف هم می تونه بین شون قرار بگیره. من اصلا اصلا آدم سیاسی‌ای نیستم، اما خیلی واضحه اینکه من کار ندارم، به این خاطر نیست که رئیس جمهور دزده. پس چرا بقل دستی ام کار داره؟ اون داره تو یه کشور دیگه زندگی می کنه؟ آرمین جنت خواه و برادران محمدی و غیره دارن تو یه کشور دیگه زندگی می کنن؟ اصلا برو تو یه کشور که تو میگی سرانش پاکِ پاکن؛ توی آمریکا! ببین مردم رو همینطوری دیمی کشکی می فرستن سر کار می گن بفرمایید کار وردارید برید؟ کار نداری؟ سوال من اینه که مهارت داری؟
    البته باز همه تقصیرا نمی افته گردن مردم (با اینکه من خیلی علاقه دارم همه تقصیرات رو از طرف خودم، در اینجا خودمون، بدونم). مشکل از نظام آموزشی هم هست واقعا. از اول یه فرد رو برای برای دیمی مدرسه رفتن، دیمی مدرک گرفتن و دیمی کار کردن پرورش می دن. متاسفانه ما دانش آموزها نمی تونیم رای بدیم وگرنه خیلی چیزها تغییر می کرد. الان روحانی بیاد بگه ما نظام آموزش و پرورش رو اصلاح کردیم پدر و مادر من بهش رای می دن یا حقوق پدر و مادرم رو 3 برابر کنه؟ درست کردن نظام آموزش و پرورش کار مفیدتری ـه برای کشور یا 3 برابر کردن حقوق پدر و مادر من؟

    • محمدرضا گفت:

      علی جان.
      باهات موافقم.
      طبیعتا مشکل بیکاری یک ریشه نداره. اما یکی از مهم‌ترین ریشه‌های اون اینه که منِ نوعی هیچ کار مفیدی بلد نیستم (و به قول تو “مهارت” ندارم). فقط درس خوندم و الان بلدم تو آزمون های استخدامی شرکت کنم..
      به عبارت دیگه، “عدم مهارت” تنها دلیل بیکاری نیست، اما من آدم با مهارتی رو سراغ ندارم که بیکار باشه ( و حتی درآمد کم یا متوسطی داشته باشه).
      مرسی که نظرت رو طولانی‌ شرح دادی .
      قربانت 🙂

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *