دلنوشته از خاطرات شیرین و تلخ، اینکه چرا گاهی کاری را ول می‌کنم و دوباره بعد از مدتی به آن برمی‌گردم یا اینکه گاهی واقعا حوصله ام سر می‌رود.

   1-  گاهی که حالم خوب نیست

   2-  حال این روزها

‌ دل نوشته های من - متن دلنوشته گاهی که حالم خوب نیست

می 10, 2017

با تمام برگه‌های دستت بازی کن..

گاهی می‌شود دلمان چیزی را می‌خواهد، اما می‌ترسیم که ابراز کنیم – حتی در برابر خودمان. با خودمان می‌گوییم : اگر نشد، چه… شاید از این بترسیم که در مقابل خودمان کوچک شویم. از این بترسیم که اگر نشد و «مردم» به ما خندیدند، چطور سرمان را بالا بگیریم.. و شروع می‌کنیم به محافظه کاری. اما گاهی هم ممکن است با تمام قوایمان برای هدفی بجنگیم. از همه چیزمان برایش بزنیم. برای هدفی که فکر می‌کنیم «ارزش جنگیدن دارد» .. در جنگ البته، تلفات همیشه هست – و ما هم آن را با تمام وجودمان قبول کرده‌ایم، چون فکر می‌کنیم […]
دسامبر 15, 2017
عکس برگ و آب در حوض؛ برای متن: گاهی حالم خوب نیست

گاهی که حالم خوب نیست … [دلنوشته]

وقت‌هایی هست که حالم خوب نیست. دقیق‌تر بگویم، همه چیز خوب است و «حالم» خوب نیست. برمی‌گردم و نگاه می‌کنم و دلایل این حال ناخوب را جستجو می‌کنم.. خیلی وقت‌ها، خطاب به خودم می‌گویم: “خیلی سخت می‌گیری ..” دقیقا همان جمله‌ای که بارها به دوستانم گفته‌ام و می‌گویم؛ وقتی می‌گویند فلان امتحان را خراب کرده‌اند.. یا وقتی از مشکلات کار یا زندگی‌شان می‌گویند. خیلی وقت‌ها، حس می‌کنم خودم هم همین‌طور می‌شوم؛ شاید نمی‌خواهم پله‌ها را یکی یکی بروم. شاید مشکلی کوچک را الکی بزرگ کرده‌ام. شاید… *** چند روز قبل، یکی از دوستانم حرف جالبی می‌زد. می‌گفت: آنها که لذت از زندگی را […]
جولای 8, 2018

این روزها… (حرفهای روزمره)

چند وقتی بود که خیلی شلوغ بودم – و این اصلا خوب نبود. به بهانه‌های مختلف این شلوغی‌ها پیش آمده و ادامه پیدا کرده بودند. بهانه‌هایی متنوع که دوست ندارم با نوشتن‌شان وقت بیشتری را برای مرورشان تلف کنم.
ژانویه 27, 2019

سلام؛ کمی استراتژیک‌تر! (نوشته روزمره)

پیش‌نوشت. این نوشته پراکنده‌ و کمی شخصی بوده و فکر می‌کنم خواندن آن شاید صرفا برای دوستان صمیمی‌ام توجیه داشته باشد.