نوامبر 13, 2016

لحظه‌ها (1) : پادشاه فصل‌ها؛ پاییز

(نوشته شده در 22 آبان ۹۵) . لحظه‌ها!؟ همانطور که در پست قبل هم اشاره کردم، مدتی است که یک دوربین نیمه‌آماتوری (نمی‌گم که نیمه‌حرفه‌ای!) DSLR خریده‌ام و اوقات فراغتم را به عکاسی می‌گذرانم. البته برنامه‌ای برای دنبال کردن حرفه‌ای عکاسی ندارم، اما عکاسی را به عنوان یک ایده برای «بهتر دیدن دنیای اطراف» دوست دارم. عکاسی از طبیعت و بچه‌ها، دو موضوع مورد علاقه من هستند و وقتی که در آن‌ها غرق می‌شوم، گذر زمان را حس نمی‌کنم. با این مقدمه کوتاه، و با الهام گرفتن از لحظه‌نگار دوست و استاد عزیزم محمدرضا شعبانعلی، از امروز برخی پست ها را تحت موضوع […]
ژانویه 13, 2017

لحظه‌ها (3) : لبخند روز

(نوشته شده در ۲4 دی ۹۵) . دوستان دور و نزدیک از علاقه‌ی من به بچه‌ها خبر دارند (و گاهی شوخی‌هایی هم با من می‌کنند 😀 ). این لبخند را امروز شکار کردم. الان به عنوان تصویر پس زمینه‌ام انتخابش کردم. می‌دانم که در طی هفته و بعد از ساعات پر کار، آرامش این لبخند من را هم آرام خواهد کرد.
مارس 30, 2017

حس غریب یک مرغ مهاجر (لحظه‌ها)

دیدن پرندگان در حال پرواز رو همیشه دوست داشتم. حالا فکرش رو بکنید اون پرنده، یه مرغ مهاجر باشه و اون لحظه هم لب ساحل. متاسفانه خیلی تو شعر سررشته‌ای ندارم. اما موقع گرفتن عکس، مصرع سهراب سپهری تو ذهنم تداعی می‌شد که می‌گفت: زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد …