سپتامبر 22, 2017

راضی‌ام (واژه‌های دوست داشتنی)

قبلا درباره واژه‌های دوست‌داشتنی خودم، به امید اشاره کرده بودم (+). چند وقتیست که فهمیدم به مفهومی دیگر هم احساس خوبی دارم: مفهومِ رضایت. فکر می‌کنم راضی بودن آنقدر مهم هست که بشود آن را هدف نهایی زندگی در نظر گرفت. لااقل برای من، اینطور بوده که تمام تلاشم را بکنم تا طوری زندگی کنم که (به تعبیر محمدرضا شعبانعلی) در لحظه آخر به خودم بگویم «از زندگی خود راضی‌ام». البته طبعا منظورم این نیست که سنجش رضایت را به لحظه مرگ موکول کنیم. بلکه در هر لحظه می‌توانیم میزان رضایت خودمان را بسنجیم – و شاید حتی خوب باشد که هر […]
سپتامبر 24, 2017

نامه‌ای به پاییز

پیش‌نوشت. گاهی اتفاقی می‌افتد که ذهن آدم شروع می‌کند به تراوش کلمات درهم و مبهم و گاهی هم نتیجه‌گیری‌های عجیب و بی‌ربط. مثلا می‌بینی اینستاگرام پر شده از تبریکات پاییز. بعد یادت می‌آید که اتفاقا پارسال هم همینطور بوده. و سال قبل‌تر از پارسال. آدمها همان قبلی‌ها هستند. همان‌هایی که می‌شناسی‌شان. ممکن است آدم خوبی باشند – و باشیم – (لطفا به‌رویم نیاورید که آدمِ خوب یعنی چی!). اما عاشق بودن و با پاییز عشقبازی کردن را بعید می‌دانم بشود در خصوصیات بسیاری از آنها – و شاید بسیاری از ما – دید. خلاصه. یکی از احمقانه‌ترین (و اگر بخواهم صادق باشم، لذت‌بخش‌ترین) […]
سپتامبر 28, 2017

ما منحصر به فرد و خاصیم

پیش‌نوشت. چند روز پیش وبلاگ یکی از دوستانم را می‎‌خواندم. مطلبی نوشته بود با این مضمون که یک فرد متوسط و معمولی‌ست، دقیقا عین دیگران. – و البته اینکه دوست دارد پیشرفت کند و دیگر معمولی نباشد. یادم افتاد که قبلا هم با یکی دیگر از دوستانم بر سر موضوع “معمولی بودن” مقداری بحث نموده بودیم. کمی با خودم فکر کردم. و از آنجا که در ماشین بودم، تصمیم گرفتم موبایلم را در بیاورم و شروع کنم به نوشتن در نُتِ موبایل. حاصل، متن زیر شد که طبق روال معمول در سریِ «تراوشات ذهنی یک دیوانه»،  کمترین ویرایش را داشته است: ‌ ‌ ما […]
اکتبر 3, 2017
چقدر ما شبیه هم هستیم - در تقابل با خاص بودن ما

چقدر ما شبیه هم هستیم..

پیش‌نوشت. وقتی جایی تنها هستی و با خودت فکر می‌کنی، ناچاری گاهی جواب خودت را هم بدَهی تا گفتگو ادامه پیدا کند. حتی شاید لازم باشد فکر‌های خودت را هم به چالش بکشی و گفتگو را جذاب‌تر کنی. متن زیر، ادامه‌ی نوشته‌ی قبلی‌ام با عنوان «ما منحصر بفرد و خاصیم» به یک ذهن دیوانه (با اجازه‌ی یاور 😉 ) متبادر شده ( در واقع چند ثانیه بعد از نوشتن متنِ اول) و هیچ‌گونه ارزش دیگری ندارد. ‌ ‌ چقدر ما شبیه هم هستیم.. همه ما عین هم هستیم، از هر لحاظ که نگاه کنی، مشابهت ها بینهایتند. از لحاظ فیزیولوژیکی و […]