فوریه 2, 2017

رویاهایی که نمی‌خواهیم برآورده شوند

(نوشته شده در ۱5 بهمن ۹۵) . پیش‌نوشت. یکبار در یکی از کامنت‌های متمم، مطلبی از کتاب پائولو کوئیلو نوشتم که می‌خواهم آن را یکبار دیگر هم اینجا تعریف کنم. فقط با توجه به اینکه رمان را خیلی وقت پیش خوانده‌ام، احتمال اشتباه در تعریف آن زیاد است. اما فکر می‌کنم اصل مطلب را درست یادم مانده. کیمیاگر، رمان معروف پائولو کوئیلو، داستان پسری جوان بنام سانتیاگوست. سانتیاگو محل زندگی و گوسفندان خود را رها می‌کند (شغلش چوپانی است) و در جستجوی گنجی که یک شب رویای آنرا دیده بود، می‌رود. داستان پر از اتفاقات جالی است و اگر آنرا نخوانده‌اید، […]
فوریه 1, 2017

خوب بودن کافی است

(نوشته شده در ۱3 بهمن ۹۵) . در مورد کمال گرایی و نقد آن، همه جا خوانده ایم و با اینکه می‌دانیم خوب است کمال گرا نباشیم، اما همچنان در بعضی شرایط کمال می‌گراییم. هر چند فکر می‌کنم کمال گرایی تا حدی برای پیشرفت لازم است، اما بعد از آن حد و در سایر مواقع می‌تواند آزار دهنده باشد و استهلاک ذهنی ما را بالا ببرد. شاید خنده دار باشد، ولی من در نوشتن همین متن هم کمی از این چاشنی را با خودم همراه دارم. صدایی درونی که می‌گوید : هنوز به اندازه کافی مطلب در ذهنت جا نیوفتاده. صبر […]
ژانویه 30, 2017

“اگر برای ابد هوای دیدن تو نیوفتد از سر من چه کنم” (ترانه‌ای از سینا سرلک)

(نوشته شده در 11 بهمن ۹۵) . مدت زیادی نیست که از طریق وبلاگ محمدرضا جان با سینا سرلک آشنا شده‌ام. اولین ترانه‌ای که از او شنیدم و محمدرضا معرفی کرده بود، «برخیز» بود که برای سریال شهرزاد خوانده شده بود. بتازگی ترانه‌ای دیگر از او را هم اتفاقی در اینترنت دیدم: «چه کنم». آنرا دانلود کردم و تا بحال بارها و بارها به آن گوش داده‌ام. صدا. موسیقی و متن ترانه. همگی به نظرم عالی هستند. گفتم اگر شما تابحال آن را نشنیده‌اید، شاید دوستش داشته باشید. دانلود ترانه‌ی چه کنم سینا سرلک از بیپ تیونز : اینجا. . متن ترانه (روزبه […]
ژانویه 29, 2017

آقای والی و اهداف بزرگ

(نوشته شده در 10بهمن ۹۵) . پیش‌نوشت.  نمی‌دانم بعدا هم به سراغ آقای والی خواهم رفت یا نه، اما علی‌الحساب خواستم بگویم آقای والی یک شخصیت واقعی است (هر چند اسمش را کمی تغییر داده‌ام). یکی از دبیرهای خوب دوران دبیرستان ما، آقای والی بود. از آنها که هم آن موقع و هم الان دوستش داشته و دارم. همیشه دغدغه‌ی پیشرفت ما را داشت و بر خلاف بیشتر معلم‌ها که ما برایشان چندان اهمیتی نداشتیم (مثل معلم ادبیات که حین کلاس و با موبایلش ماشین و زمین خرید و فروش می‌کرد) او حین و حتی بعد کلاس فکرش مشغول ما بود. […]
ژانویه 28, 2017

یک ایده‌ی خوب برای کتابخوان شدن (ایده‌ی امین آرامش)

(نوشته شده در 9 بهمن ۹۵) . با داشتن دوستان وبلاگ‌نویس، بیکاری به طور کامل از زندگی من رخت بسته و در کوتاه‌ترین زمان‌ها هم سعی می‌کنم از نوشته‌های دوستانم بخوانم و لذت ببرم. چک کردن وبلاگ‌ها هم که دیگر به سختی گذشته نیست و احتمالا از قبل با inoreader آشنایید (اگر نیستید اینجا و اینجا و اینجا دوستانم در این مورد نوشته‌اند). امروز صبح وقتی برنامه‌‌ی inoreader  را باز کردم دیدم تعداد زیادی مطلب نخوانده دارم. در واقع بهتر است بگویم: مطالب نخوانده‌ام (از نظر تعداد) بیشتر از انتظار من بودند. کمی که صفحه را اسکرول کردم، دیدم و یادم افتاد که امروز […]
ژانویه 27, 2017

از نمایشگاه تبلیغات و بازاریابی (3) :غرفه‌ی پویا نقش

(نوشته شده در 8 بهمن ۹۵) . یکی از شرکت‌هایی که در این چند باری که به نمایشگاه رفته‌ام همیشه نسبت به قبل پیشرفت داشته، شرکت پویا نقش است. کار پویا نقش، چاپ بر روی اجسام سخت (چوب، سنگ، …) است اما همانطور که خودشان هم می‌گویند، کارهای سنگی‌شان نقطه قوت‌ آنها است. به‌نظرم پویا نقش یکی از مثال‌های تمرکز بر یک بازار خاص برای فعالیت است. شرکتی که علی رغم اینکه کارهای مشابهی هم انجام می‌دهد، اما جرات این را دارد که خود را تنها در یک زمینه متخصص بداند. شاید همین جرات به حاشیه راندن بقیه کارها بوده که آنها […]
ژانویه 26, 2017

پادکست آموزنده حسن کشاورز (درباره تحقیقات بازار برای بیزینس‌های متوسط)

(نوشته شده در 7 بهمن ۹۵) . چند روز پیش متوجه شدم دوست خوبم آقای حسن کشاورز، پادکست‌هایشان را در شنوتو آپلود می‌کنند (اینجا). در اولین فرصت پادکست‌های ایشان را دانلود کردم. اما فرصت نشده بود تا به آنها گوش دهم. دیروز بالاخره فرصتی شد و پادکست مروری بر نکات مهم در جمع آوری اطلاعات بازار توسط ویزیتور‌ها را گوش بدهم. نمی‌خواهم لذت شنیدن آن را از شما بگیرم. فقط دو نکته توجهم را جلب کرد: یکی اینکه تفاوت آقای کشاورز با تعداد زیادی از سخنرانان کسب و کار در ایران (وشاید در جهان)، این است که آقای کشاورز صرفا از نکات […]
ژانویه 25, 2017

پول‌های باد آورده در شبکه‌های هرمی

(نوشته شده در 6 بهمن ۹۵) . به دلیلی (که بعدا راجع به آن خواهم نوشت) این روزها به شبکه‌های اجتماعی سر می‌زنم – هرچند در بیشتر موارد نمی‌رسم پست‌های دوستانم را چک کنم. دیروز وقتی اینستتاگرام را باز کردم، این پیام از یکی از دوستانم را به عنوان عکس اول دیدم: با این دوستم قبلا همکلاسی بودیم. پسر خوبی بود و ارتباطاتش هم خوب بود. این اولین باری نبود که چنین تصویری را روی اینستاگرامش می‌گذاشت. نتیجه‌ای جذاب برای کاری که – لاقل در نگاه اول – خیلی دشوار به نظر نمی‌رسد. با خودم فکر کردم: آیا او به تاوان این […]
ژانویه 24, 2017

بابک شلمان ، نهایت آرزو و تبلیغات

(نوشته شده در 5 بهمن ۹۵) . با بابک شلمان در نمایشگاه تبلیغات و بازاریابی امسال آشنا شدم. از خواننده‌های جوان پاپ در ایران است. صدای خوبی دارد و برخوردی گرم و صمیمی. بابک در غرفه شرکت «شیوه نوین بیان» به اجرای زنده موسیقی می‌پرداخت. او را برای اولین بار بودم که می‌دیدم. داشت گیتار میزد و می‌خواند. ایستادم و لذت بردم تا قطعه ای که می‌خواند را تمام کند. وقتی تمام کرد، با هم گپی زدیم، خسته نباشیدی به او گفتم و شروع کردم تا چند تایی از او عکس بگیرم. بابک هم به پشت غرفه رفت و برایم یک حلقه از آلبوم […]
ژانویه 23, 2017

تعریف حسادت و انواع آن

(نوشته شده در 4 بهمن ۹۵) . پیش‌نوشت1. تا حالا 3 نفر از دوستان عزیزم در هم‌فکری با من (که در پست موقت قبلی درخواست کرده بودم)، برایم پیام‌هایی را فرستاده‌اند. ضمن اینکه دست این دوستانم را به گرمی می‌فشارم، باید بگویم که همچنان مشتاق شنیدن نگاه شما به حسادت هستم. هر چند سعی می‌کنم در این پست به بخش زیادی از چیزی که در یکی دو روز گذشته درک کرده‌ام اشاره کنم، اما اگر نگاه جدیدی ببینم دوباره به این موضوع برخواهم گشت. پیش‌نوشت2. در مطلب «حسادت – خوب، بد، یا زشت؟»، از دلیل رفتن به سراغ این موضوع مطالبی را نوشتم. […]