من؛ مثالی عینی از فوبیای تصمیم‌گیری

(نوشته شده در ۲6 آذر ۹۵)

.

سخته اما ازش گریزی نیست.

اینکه قبول کنیم که ما در هر لحظه در حال انتخابیم. هر لحظه و برای همیشه. و این انتخاب‌هاست که آینده ما رو می‌سازه.

اقدامی که من طی دو سال اخیر انجام دادم، فرار از این واقعیته.

برام جالبه که برای این که خودم هم اصلا شک نکنم که دارم از تصمیم گیری فرار می‌کنم، دست به چه کارهایی که نمیزنم.

اما باید این فوبیای لعنتی رو کنار بگذارم. و تصمیم گرفته شدم رو عملی کنم.

دیگه بسه.

پی‌نوشت. بعد از تایپ این متن، نمی‌خواستم منتشرش کنم. بعد گفتم ویرایشش کنم و بعد منتشر. اما ، بدون ویرایش منتشرش می‌کنم تا بعدها بتونم بهش برگردم.

2 Comments

  1. حسین گفت:

    منم کم و بیش با این موضوع مواجهم
    فوبیای تصمیم گیری
    فوبیای تحرک

    • محمدرضا گفت:

      حسین جان سلام
      والا برای من از مواجه بودن گذشته!
      علی الحساب بگم که فهمیدم باید چکار کنم (تا حد خوبی دقیق و شفاف). انشاالله بهش عمل هم می‌کنم. فقط یه مسئله کوچکی چند روزیه خیلی مشغولم کرده اما وقتی آزاد بشم (به امید خدا از فردا) حتما به این فوبیای لعنتی حمله می‌کنم و اگر قابل نوشتن بود، اینجا راجع بهش می‌نویسم.
      مرسی که اینجا نوشتی 🙂

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *