چند وقتی بود که خیلی شلوغ بودم – و این اصلا خوب نبود.
به بهانههای مختلف این شلوغیها پیش آمده و ادامه پیدا کرده بودند. بهانههایی متنوع که دوست ندارم با نوشتنشان وقت بیشتری را برای مرورشان تلف کنم.
اما به هر حال، این دوران شلوغ با تغییراتی اندک و تدریجی، در این روزها کم کم رو به بهبود بوده.
شما که غریبه نیستید (با تیتر این نوشته و این چند خط که خواندید، تقریبا مطمئنم!)؛ چند روزی هم بود که دوست داشتم وبلاگم را آپدیت کنم. اما آن سوال لعنتی همیشگی در لحظات متعددی از روز جلوی چشمانم بود:
“از چه بنویسم؟!”
چیزی که انقدر جذاب، آموزنده و جدید باشد که ارزش نوشتن داشته باشد.
اما هرقدر که بیشتر درباره مطلبی که همزمان جذاب و دلربا، مفید و آموزنده و داغ و جدید باشد فکر میکردم، کمتر به نتیجه میرسیدم – و صادقانهتر بگویم، به نظرم رسید احتمالا بزودی هم نمیتوانم مطلبی بنویسم که به جمله بالا نزدیک باشد.
به همین دلیل، تصمیم گرفتم بر مسلک قدیمی خودمان (در یکی از نوشتههای “توصیههایی برای وبلاگنویسی” آقا معلم) بمانم و برای خودم و یادگیریام بنویسم – نه برای مخاطب (هر چند – طبیعتا – علاقه و تمایل قلبیام نوشتن مطلبی مفید بوده و هست).
این دلنوشته هم اولین نوشتهام بود برای آب شدن یخِ کلمات اول.
از این به بعد، اگر خدا بخواهد، منظمتر مینویسم…
پینوشت. اگر واقعا تا اینجا را خواندید، دوست دارم یک نقل قول از متمم برایتان تعریف کنم. نقل قولی که شاید در شرایط امروز ما، اندکی الهام بخش باشد:
دو راه برای غلبه بر بیرحمی یک محیط خشن وجود دارد. یا باید قدرتمندتر شوی، یا هوشمندتر.
_جان مدینا
6 Comments
دلمان تنگ شده، بیشتر بنویس محمدرضا.
نقل قول قابل تاملی بود، حتمن یادداشت میکنم.
ممنونم پریسا جان از انرژی دادنت :)
سلام
ممنون بابت پست خوبت
در مورد هوشمندتر شدن یکم توضیح میدی
بله دوست خوبم.
هوشمندتر شدن میتونه جنبههای مختلفی داشته باشه. خیلی از جنبههای هوشمندتر شدن میتونن با مطالعه به دست بیان. بعضی جنبههای اون هم به تجربه. مثلا، اینکه اگه میخوای از جایی بک لینک بگیری، یه کامنت پر محتوا بنویسی. نه یه کامنت سطحی. تا کسی که میخونه حس نکنه بی شعور فرض شده.
البته مثال زیاده. من این رو بطور نمونه گفتم.
موفق باشی 😉
خوش فکر هستی و دیدگاه ات واسه شخص من آموزنده است. واقعا حیفه من بیام اینجا و همش از کلاس آقا معلم تو شریف بخونم. تو بنویس (مثل علی کریمی، حمید طهماسبی و…)
بگذار ما بخونیم یاد بگیریم.
ممنونم مجید جانم. تو که به من لطف داری، اما چشم. هر چی آقا مجید بگه :)
خیلی مخلصیم.