نمایشگاه الکامپ 97 از فردا بطور رسمی آغاز بکار کرده و تا 4 روز (یعنی تا سهشنبه) میزبان علاقهمندان به کسبوکارهای و موضوعات درباره تکنولوژی و فناوریهای ارتباطی است.
از آنجا که امسال خبرهای جنجالی با موضوعات مرتبط با حوزه ارتباطی کم نداشتیم – از اخبار درباره تلگرام، احتمال رفع فیلتر توییتر، بسته شدن و باز شدن گاه و بیگاه سرویسها و سایتهای مختلف و اخیرا هم مسدود شدن Anetwork – شاید نمایشگاه امسال متفاوتتر از سالهای قبل رقم بخورد.
این نکته در روزهای بعد مشخص خواهد شد، اما یکی از اولین موضوعات عجیب نمایشگاه (قبل از بازگشایی عمومی!)، تبلیغ تهاجمی پیام رسان بیسفون به سروش با عنوان “نگران تیک سوم نباش” است.
این بنر اظهار نظرهایی در بعضی گروهها و کانالهای تلگرام به همراه داشته که یکی از آنها را در زیر میبینید:
درباره علت یا انگیزههای این تبلیغ شاید بشود تحلیلهای طولانی و مفصلی نوشت. یا شاید حتی هدف، طراحی یک پیام ویروسی بوده.
اما فکر میکنم تلاش برای تعجبزده کردن و برانگیختن واکنش مخاطب که اتفاقا در تبلیغات ویروسی کاملا موجه به حساب میآید، اگر بدون فکر و استراتژی درست انجام شود میتواند بجای یک حرکت “متفاوت یا جذاب یا ویروسی” به یک حرکت “احمقانه یا مضحک” تبدیل شود.
هر چند دیدن مرز این دو گاهی چندان آسان نیست، به نظرم اشتباه بودن حرکت بیسفون بدیهی به نظر میآید و شاید بتوان آن را، آخرین تلاشهای یک شکست خورده برای جلب توجه مخاطبان به حساب آورد.
یکی از درسهایی که از تفکر سیستمی یاد گرفتیم این است که سوراخ کردن کشتی، همانطور که شماره 1 درون کشتی را غرق خواهد کرد، ما را هم به اعماق اقیانوس خواهد فرستاد.
خلاصه اینکه وقتی میخواهیم یک پیام ویروسی (یا صرفا متفاوت) طراحی کنیم، باید علاوه بر برانگیختن واکنش مخاطب، به نوع واکنش مخاطب هم فکر کنیم.
5 Comments
محمد رضا در مقام نصیحت کردن نیستم ولی میگم هر چه قدر میتونی از فضای استارتآپی و آدماش دوری کن.
این فضا اصلاً مناسب ما نیست. تجربهای ندارم ولی براساس مطالعه زیاد میگم.
به نظرم یک سری آدم شومن و بازیگر دور هم جمع شدن که وقت خودشون را تلف کنن
ولی وقت برای ما خیلی باارزشتره.
الان خیلیها که تو این استارتآپا فعالیت میکنن یا جوانهای ساده (لوح) و پاکی هستند که اسیر جو تبلیغاتی که عموماً هم توسط دولت و پول دولت ایجاد شده قرار گرفتن و جوانیشان را هم در این زمینه گذاشتن.
من گروههایی که توش فعالند را به دو دسته تقسیم میکنم
آدمهای پولدار و لاکچری: برای بعضیها این فضا یک محل تفریحه و جای کلاس گذاشتن و لباس گرونقیمت پوشیدن. اینا یک طبقه مرفه و بیدغدغه هستند. هیچ مشکلی مالی ندارن که با استارتآپ حل بشه.
اینکه عکسهای خوشگل از خودشون بگیرن و بزارن تو اینستاگرام
دانشجوهای صفر کیلومتر و عشق استیو جابز: این گروه هم گفتم از روی ساده لوحی و تکرار کردن داستانهای کهنه و قدیمی استیوجابز و دوروف و … که تونستن دنیا را تغییر بدن اومدن و قاطی این جمعها شدن. بیشترین ضربه را هم همین گروه میخورن.
محمد رضا ما نه پولداریم و نه مثل یک دانشجو زمان زیادی برای از بین بردن داریم.
غول این جور فضا را نخوریم.
اکو سیستم استارتآپی ایران یک کپی مسخره و ابلهانه و غلط از سیلیکون ولی آمریکاست.
اونی که تو این مملکت داره پول درمیاره هیچ وقت تو جاهایی مثل الکامپ و تلکامپ و زلکامپ و … وقتشو تلف نمیکنه. اون نشسته پول درمیاره و به ریش ما میخنده
سلام علی جان.
حرفت رو تا حد زیادی قبول دارم. اگه خدا بخواد و عمر و فرصتی باشه، به این نکته تو حتما برمیگردم و ازت میخوام تو هم، به عنوان یکی از فعالین این حوزه که خیلیها – از جمله من – قبولش دارن، در این باره هر جا که صلاح دیدی کاملتر بنویسی.
به هر حال برای من (که باید چند روزی نمایشگاه باشم) میتونه آموزنده باشه که تحلیلهای مختلف رو بشنوم و در حد توان ذهنی خودم، تحلیل کنم.
فقط یه اتفاق کوچیک رو اینجا تعریف میکنم از نمایشگاه امروز که طول کامنتم به طول کامنت تو نزدیک بشه و اتیکت رعایت بشه تا بعدا در فرصتی مناسبتر، کاملتر موضوع استارتاپها نگاه کنیم.
علی.
امروز در نمایشگاه مجموعهای دیدم که فضای کار میداد، با قیمت خیلی کمی. به قول خودشون، فضای کار اشتراکی. فکر کنم در حد 100 هزار تومان در ماه بود.
برای یک مجموعه که قراره کسب و کار باشه، 100 هزار تمن عملا صفر هست و در واقع، نهادهایی برای «کمک» به کسبوکارهای نوپا، این کار «خیر» رو میکنن.
امروز داشتم فکر میکردم اگه از کمی عقبتر به داستان نگاه کنیم، باز هم این کار «کمک» و «خیر» محسوب میشه؟ و اینکه کسب و کاری که از امروز یاد میگیره باید ازش حمایت و هزینههاش صفر بشه، فردا میتونه روی پای خودش بایسته؟
چرا راه دور میرم. یه مثال کمی دور، اما نزدیک به این مفهوم، از خودم بزنم.
یکی دو روز پیش میخواستیم برای یکی از دوستانم سایتی ثبت کنیم که دیدم دامنه دات کام شده 90 هزار تومان (تا هفته پیش فکر میکنم 80 هزار تومان بود).
برای من که دامنهام رو 36 هزار خریدم، این افزایش وحشتناک به حساب میاد – و اومد.
اما یه سوال که کمی بعد به ذهنم رسید و حس کردم شاید منطقی باشه اینه که اگر 90 هزار تومان برای من واقعا مسئلهای هست، شاید داشتن سایت با دامنه دات کام اصلا نیاز من نباشه…
ببخشید خیلی پراکنده شد.
خواستم بگم منم به مسائلی که درباره استارتاپهاست فکر میکنم.
ممنونم از کامنتی که نوشتی علی جان.
سلام محمد رضا جان
این مدل خودزنی ها این روزا تو این مملکت زیاد شده فکر کنم باید بخندیم بهش فقط
دوستان عزیز.دقیقا صحبت آقای کریمی درست است. در کشور جهان سومی برای توسعه و پیشرفت به هیچ وجه توصیه نمیشه که جا پای سیلیکون ولی و استارت آپها بگذاریم. صرف تقلید و کسب نوآوری ها از کشورهای توسعه یافته کفایت میکنه تارشد کنیم. اونچه که برای ما همگرایی و سوق به کشورهای توسعه یافته رو به ارمغان میاره آموزش سطوح ابتدایی و اولیه و کار کردن روی سواد و دانش نسل اولیه استprimary education.البته که میدانیم نظام آموزشی کودکان آمیخته با خرافه و هجویات است و اجازه نمیده کودک سواد و بصیرت و آموزش کافی و عالی داشته باشه. نظام آموزشی اقتصاد سکولار پایه ای ترین چیز برای رشد است.
سلام. من مطلبتون رو خوندم. کامنت آقای کریمی هم خوندم. به عنوان کسی که چند سال وقتش را در این اکوسیستم هدر داد صحبت های ایشون رو تایید می کنم