این روزها در حال خواندن کتاب تفکر سریع و کند از دنیل کانمن هستم. بطور جدی و با اختلاف، جزو بهترین کتابهایی است که در موضوع فکر کردن و تصمیمگیری خواندهام. غنای محتوا و ارجاعات پیوسته به تحقیقات علمی مرتبط در این کتاب کمنظیر است و موضوعات پوشش داده شده درباره سوگیریهای شناختی، بسیار متنوع و البته یکپارچه به خواننده ارائه شده است.
شاید بتوانم به اندازه چندین برابر چیزی که گفتم، از نکات آموزنده کتاب تعریف کنم و مثال بزنم و هنوز، کم باشد. اما من بیشتر از همه اینها، شیفته دقت کانمن در روایت جزئیات و شخصیت پخته او شدم. اما در یک مورد، این شگفتزدگی به اوج خود رسید.
کانمن را حتما میشناسید.
یک مرد حدودا نود ساله را در نظر بگیرید که عمر خود را در راستای تحقیق در علم روانشناسی صرف کرده و در سال ۲۰۰۲، به دلیل تاثیر بسیار شگرف یکی از نظریههایی که در آن نقش جدی داشته، یعنی نظریه چشمانداز، برنده جایزه نوبل اقتصاد شده. شخصیتی کاملا موجه که اگر در نظر بگیریم افتخار نویسندگان مشهور این است که کانمن جملهای در تعریف از کتابشان گفته باشد، میتوان تا حدی آدام گرانت را درک کرد که در صفحه ۷۴ کتاب دوباره فکر کن، با ذوق و شوق ناهار خود با کانمن را در بحث «جا میدهد».
خود نظریه چشمانداز در ارائه مدلی از برداشت ذهنی انسان از سود و زیان کاملا مهم و انقلابی بوده. یکی از مدلهای کاربردی که توضیح میدهد چگونه ما انسانها خیلی وقتها بر اساس آنچه به نام منطق خشک میشناسیم، رفتار نمیکنیم؛ یا غیرعقلایی میشویم. درباره این نظریه بیشتر نمیگویم فقط درباره اهمیت آن، این را اشاره کنم که محمدرضا شعبانعلی در یکی از ویدیوهای کلاس مذاکره شریف، آن را «یکی از پایهایترین irrationality های انسان در تصمیمگیری» عنوان میکند.
و حالا به کتاب تفکر سریع و کند دنیل کانمن میرسیم که در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است. این کتاب یکی از مهمترین مراجع در زمینه خطاهای مربوط به تفکر و تصمیمگیری است و کتابهای پرفروش زیادی در سالهای اخیر، اعتبار خود را در آن دیدهاند که در بخشهایی از خود، ارجاعاتی به کتاب کانمن بدهند.
همه اینها را نگه دارید.
حالا تصور کنید شما دنیل کانمن هستید. فصل مربوط به نظریه چشمانداز در کتاب تفکر سریع و کند را چطور به انتها میرسانید؟
کانمن این فصل را بعد از شرح و بسط نظریه و مروری بر اشکالاتی که میتوان در آن دید، با این جمله به پایان رسانده است که:
در واقع ما خوش شانس بودیم.
1 Comment
سلام محمدرضا.
یه سوالی داشتم : بین دنیل کانمن و نسیم طالب کدوم رو باید اول بخونیم که به درک اون یکی کمک کنه ؟ اصلا میشه یکی از اینها رو پیش نیاز دیگری در نظر گرفت ؟