پیشنوشت1. درباره مطالبی که با عنوان “حاشیهنویسی بر دروس متمم” مینویسم، اینجا توضیح دادهام.
پیشنوشت2. این مطلب ناقص است و عمدا هم ناقص است. تنها در صورتی چیزی دستگیرتان میشود که مطلب اصلی را در متمم بخوانید:
تعریف انحراف (Deviation) در کنترل سیستمها
در غیر اینصورت، خواندن این نوشته بدلیل نداشتن تعریفها و توضیحات اصطلاحات بکار رفته، کاربردی نخواهد داشت.
پیشنوشت3. در نهایت و اگر درس فوق را خواندهاید، شاید خواندن متن زیر – که مثالی از تداعی و برداشت من از یک مبحث در این درس است – توجیه پذیر باشد.
پیشنوشت4. بر درست بودن متن زیر تاکیدی ندارم. که اگر مطمئن بودم، آن را تمرین درس مینوشتم و نه در اینجا.
.
دقیقا نفهمیدم منظور متمم از فرق بین این دو مورد چیست، اما با کمی فکر و خواندن دوباره متن و تمرین دوستان، اینها به ذهنم میرسند:
* وقتی ما در سیستم، یک وضعیت استاندارد یا عرف داریم، هر گونه انحراف (مثبت یا منفی) از این وضعیت را میتوان انحراف از وضعیت پایدار دانست.
مثلا وقتی عرف حاشیه سود متوسط (میانگین) در کسب و کاری، 10 درصد است، انحراف از آن را میتوان انحراف از وضعیت پایدار دانست.
اما وقتی ما پروژهی “تجهیز یک فروشگاه به دوربین مدار بسته” را تعریف میکنیم، و انتظار داریم یا برنامهریزی یا پیشبینی میکنیم که پروژه برای ما 20 درصد حاشیه سود داشته باشد، انحراف از این حاشیه سود را میتوان انحراف از وضعیت پیشبینی شده دانست.
به عبارت دیگر، به نظرم میرسد وضعیت پایدار نسبت به وضعیت پیشبینی شده، کلان تر است و شاخص آن بصورت پایدار و در طول زمان مورد استفاده قرار گرفته.
یک مثال دیگر:
* در مبادلات ارزی، منطق حکم میکند که ثبات نسبی بر بازار حاکم باشد (!).
در این حالت، اگر قیمت ار ز x انحرافی داشته باشد (کمی بالا یا پایین رود)، احتمالا این انحراف، انحراف از وضعیت پایدار تفسیر شود.
اما وقتی دولتی میخواهد این تعادل قیمتی را کمی تغییر دهد – به هر دلیلی -، و روی عددی برای نرخ جدید “پیشبینی یا برنامهریزی” میکند، انحراف از آن عدد، احتمالا انحراف از مقدار پیشبینی شده یا برنامهریزی شده خواهد بود.