پیشنوشت. در دو نوشته قبلی با موضوع بازاریابی ویروسی، برای شناخت بهتر بازاریابی ویروسی ابتدا مروری کوتاه به برخی انواع بازاریابی داشتیم (اینجا و اینجا).
در واقع میخواستیم برای شناخت بهتر گربه، اول نگاهی به سگ و روباه و گرگ و … بیاندازیم تا به درکی کلی از تفاوتهای اولیه آنها برسیم. زین پس بیشتر به سراغ خود گربه (بازاریابی ویروسی!) خواهیم رفت.
سوال اصلی که در این نوشته بررسی خواهیم کرد و شاید شما هم از خود سوال کرده باشید این هست که:
مفهوم پخش ویروسی یک ایده، محصول یا پیام، موضوع جدیدی نیست. در واقع مثل برخی مفاهیم، این مفهوم هم از مدتها قبل وجود داشته، اما احتمالا چون اسمی برایش انتخاب نشده بوده، بالطبع درباره آن صحبت نمیشده و توجهها را به خود جلب نمیکرده.
برای مثال، احتمالا مفهوم مطرح شده در Bass diffusion model (یا مدل انتشار باس) درباره روند پذیرش محصولات جدید در بازار، به نوعی به همین مفهوم انتقال پیام از فردی به فرد دیگر اشاره دارد (این مدل در 1969 ارائه شده و کلیه متقاضیان محصول جدید در بازار را به افراد نوآور و افراد دنبالهرو تقسیم میکند. توضیح بیشتر در ویکیپدیا انگلیسی).
یا مثلا مفهوم صحبتهای دهان به دهان، که قدمتی بسیار طولانی حتی احتمالا در بین نیاکان اولیه ما داشته، در برخی جنبهها مفهومی شبیه انتقال ویروسی پیام دارد.
اما با همه اینها، به نظر میرسد استفاده از لغت بازاریابی ویروسی یا viral marketing ، و به نوعی استعاره “ویروس” برای پخش “پیام”، چندان قدیمی نبوده و استفاده از آن برای اولین بار به مقالهای از تیم دراپر (Tim Draper) و استیو جوروتسون (Steve Jurvetson) در سال 1997 برمیگردد.
شاید خود نویسندگان مقاله هم فکرش را نمیکردند مقالهای که با عنوان “بازاریابی ویروسی” نوشته و در آن به بررسی رشد سریع تعداد کاربران سرویس هاتمیل (طی سالهای 97-1996) پرداختند، تا این حد مورد توجه قرار بگیرد. اما در سالهای بعد و خصوصا با همهگیری ابزارها و بسترهایی مثل شبکههای اجتماعی و موبایلهای هوشمند (که سرایت پیام از فردی به فرد دیگر را با سرعت و سهولت بیشتر امکانپذیر میکرد)، مفهوم بازاریابی ویروسی بیشتر از قبل رایج شده و بر سر زبانها افتاد.
چیزی که امروز آن را به عنوان «انتقال ویروسی پیام» میشناسیم.
در مطلب بعدی، به بررسی یکی از کلاسیکترین مثال بازاریابی ویروسی در دنیا، یعنی مثال همهگیری سرویس «هاتمیل» پرداخته و کمی هم درباره مقالهی معروفی که گویا منشا نامگذاری بازاریابی ویروسی بوده، خواهم نوشت.
میتوانید اینجا بخوانید: رشد نمایی تعداد کاربران هاتمیل(مثالی کلاسیک از بازاریابی ویروسی)
5 Comments
[…] مطلب قبلی گفتم که بهنظر میرسد عبارت «بازاریابی ویروسی» […]
سلام وقت بخیر،
ممنونم از مطلب خوبتون و اینکه به خوبی در مورد مفهوم و تاریخچه شکل گیری و استفاده “بازاریابی ویروسی” توضیحاتی دادید. منتظر مطلب بعدی شما در مورد سرویس “هات میل” هستم.
من هم در مورد بازاریابی ویروسی مقاله ای نوشتم، ممنون میشم مطالعه و نظر خودتون رو در موردش اعلام بفرمایید.
http://www.novin.com/blog/what-is-viral-marketing/
سلام آقای رضوی. ممنونم از لطف شما. چشم. در اولین فرصت حتما میخونم.
سلام.
مطلب بسیار جالبی بود.
اگ بخام اصل مقاله یتیم دراپر (Tim Draper) و استیو جوروتسون (Steve Jurvetson) رو داشته باشم باید از کجا دانلود ککم؟
سلام صبای عزیز. ممنونم.
یادم هست با همین کلیدواژه ها بهش رسیده بودم قبلا. متاسفانه الان تمرکز ندارم، اما اگر نتونستی پیدا کنی سعی میکنم در اولین فرصت پیدا کنم و اینجا بذارم.