تفاوت نحو گفتار و نوشتار | کتاب اصول شکسته نویسی (علی صلح‌جو)

اصول شکسته نویسی علی صلح جو تصویر هدر

تا حالا شده که بخواهید پیامی برای کسی بفرستید، ولی ندانید متن را باید با چه لحنی بنویسید؟

رسمی. نیمه‌رسمی. دوستانه. عامیانه. گفتاری. یا شکل‌های دیگر؟

این سوال گاهی حتی از همان اولین کلمات، فکر را به خودش مشغول می‌کند:

– سلام، امیدوارم خوب باشین.
– سلام، خسته نباشین.
– سلام، خسته نباشید.
– عرض سلام و ارادت.

حالتی مشابه آنجاست که بخواهیم در فضای آنلاین چیزی بنویسیم. مثلا برای کپشن یک عکس در اینستاگرام. یا متنی برای کانال تلگرام. یا حتی همین وبلاگ.

باز هم این سوال مطرح می‌شود که: چطور بنویسم تا پیامی که در ذهن دارم، بهتر به خواننده منتقل شود؟

شما را نمی‌دانم. اما برداشت من در جایگاه خواننده معمولا این است که با متن‌های محاوره، بیشتر از متن‌های رسمی و خشک ارتباط می‌گیرم. شخصی‌تر و آدمیزادی‌تر به نظرم می‌آیند. حس این را می‌گیرم که نویسنده روبرویم نشسته و با لحن و سبک خاص خودش، دارد با من صحبت می‌کند.

در راستای این دغدغه، یکی از منابعی که توجهم را به خودش جلب کرد، کتاب اصول شکسته نویسی از علی صلح‌جو بود.

کتاب اصول شکسته نویسی علی صلح جو تصویر جلد کامل با فنجان چای و گل

این کتاب مجموعا ۶۰ صفحه بیشتر ندارد. متن آن هم سنگین نیست. و خلاصه می‌شود آن را در مدت کوتاهی خواند.

البته احتمالا مخاطبان اصلی آن، نویسندگان کتاب داستانی باشند. همانطور که در عنوان فرعی آمده: راهنمای شکستن واژه‌ها در گفت‌وگوهای داستان.

اما به نظرم همچنان می‌شود از آن برای نوشتن ایده گرفت – حتی اگر سبک و سلیقه نویسنده را در همه حالت‌ها دوست نداشته باشید.

تصمیم اینکه این کتاب می‌تواند برای شما مناسب باشد را به عهده خودتان می‌گذارم. اما نکته‌ای که برایم آموزنده بود و گفتم با شما به اشتراک بگذارم، تاکید بر رعایت نحو گفتاری مناسب بود. و اینکه اهمیت نوشتن با نحو گفتار، اصلا کمتر از شکستن ظاهر کلمات نیست.

نسبتا ساده است:
ما موقع صحبت کردن در روزمره، ترتیب کلمات و نوع عبارات متفاوتی با حالت معیار و رسمی داریم. جملات معمولا کوتاه‌ترند. مفاهیم گاهی تکرار می‌شوند. بعضی عبارات اصلا استفاده نمی‌شوند. و چیزهایی از این جنس. حالا اگر می‌خواهیم نوشتارمان شبیه حالت گفتار باشد، یک نکته مهم همین است که دقت کنیم که در نوشته‌مان از ساختارهای معیار استفاده نکنیم.

برای شفاف‌تر شدن موضوع، به این جمله که کمی بالاتر آن‌را خواندید، دقت کنید:

حس این را می‌گیرم که نویسنده روبرویم نشسته و با لحن و سبک خاص خودش، دارد با من صحبت می‌کند.

اینجا کلمات شکسته نیستند. چون شکسته احتمالا چنین چیزی می‌شد: حس این رو می‌گیرم که نویسنده روبروم نشسته و با لحن و سبک خاصش، داره باهام صحبت می‌کنه.

می‌بینید؟ کلمات شکسته نیستند. اما ترتیب کلمات و نوع عبارات هم، ساختار یک جمله رسمی و معیار را ندارد.

البته می‌شود مثال‌های بهتری هم زد. اینجا  صرفا یکی از جملات تایپ شده را آوردم. اما می‌خواهم بگویم تلاش برای رعایت بهتر همین قاعده نسبتا ساده، می‌تواند ما را به حالت گفتاری نزدیک‌تر کند. حتی وقتی هنوز درباره شکستن یا نشکستن کلمات، مطمئن نیستیم.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *