(نوشته شده در ۲9 بهمن ۹۵)
.
هر سال و با نزدیک شدن به ماههای پایانی سال، شرکتها و سازمانهای زیادی مشغول سفارش هدایای تبلیغاتی به ویژه تقویم و سررسید، و دادن این نوع هدایا به مشتریانشان هستند.
چند وقتی هم هست که در جاهای مختلف از ارجحیت کتاب بر هدایای سنتی میشنویم. از طرفی، انصافا حس خوب هدیه گرفتن یک تقویم در آستانهی سال جدید، حسی نیست که بشود آن را انکار یا پنهان کرد.
خلاصه در این گرداب انواع نظرات و سلایق و جدال بین منطق و احساس، بعضی نکاتی که در این رابطه به ذهنم میرسد را اینجا مینویسم:
هر چند در این باره نظرات متفاوتاند، فکر میکنم ایدهی دادن کتاب بجای سررسید (به عنوان هدیهی تبلیغاتی)، اگر چه ایدهی ارزشمندی است، اما در شرایط امروز عملی نیست. و – به دلایل زیر – فکر میکنم کتاب در «کوتاه مدت» ، نمیتواند «جایگزین» سررسید و تقویمهای اهدایی شود.
اما چرا اینطور فکر میکنم؟
طبیعتا همهی ما دوست داریم هدایایی را بگیریم که میپسندیم – نه هدایایی را که هدیه دهنده میپسندد – لذا به نظر میرسد هدیهی کتاب به افرادی که مطمئن هستید آنقدر در اسمارت فون خود غرقند که حتی لای آن را باز نخواهند کرد، چندان با منطق «بازاریابی» جور نباشد. (شاید بتوان آن را با دادن هدیهی چادر مشکی، به فردی غیرمسلمان مقایسه کرد – که در آن هدیه با معیار و ملاکهای هدیهدهنده تهیه شده و نه گیرندهی هدیه.)
مگر اینکه بخواهید که با هدف «کمک به صنعت چاپ و نشر کتاب» کشور (که اتفاقا هدف ارزشمندی نیز هست) این کار را بکنید و نه صرفا با هدف بازاریابی یا تبلیغات. که در این صورت، شاید یک راه عملیتر، کاستن از حجمریالی و تعداد سررسید و تقویمهای اهدایی در هر سال، و جایگزین کردن تدریجی کتاب (و شاید سایر هدایای فرهنگی) با آن باشد. تا بعد از چند سال و به تدریج بتوان به نقطهای رسید که هدایای بهتری جایگزین تقویم و سررسید گردند.
(مطمئن نیستم، اما ) آنچنان که در اطرافم میبینم، در سالهای اخیر و با زیاد شدن شرکتهای تبلیغاتی و چاپخانهها و القای آنان دربارهی «سرمایهگزاری بودن تبلیغات»، بسیاری از صاحبان کسب و کارهای کوچک و متوسط (همچون کسب و کارهای بزرگ) تصمیم به چاپ سررسید و انواع تقویم میگیرند که – باز هم به تجربهی شخصی – حجم زیادی از این هزینهها، با کمترین فایدهی بازاریابی به هدر میرود.
در هر صورت، اگر خواستیم برای تبلیغات از تقویم یا سررسید استفاده کنیم، فکر میکنم یکی از نکات مهمی که باید حواسمان باشد این است که مشتری را با تبلیغ و اسم برند خودمان خفه نکنیم. زیرا به نظر میرسد هدایایی که در آنها، حجم تبلیغات زیاد باشد با احتمال بیشتری بلا استفاده مانده و یا به دانشآموزان و دانشجویان خانواده یا بستگان داده میشود.
مثال از این دست کم نیست.
شاید شما هم دقت کرده باشد، در برخی سررسیدها تبلیغ دهنده در تمام صفحات نام خود را هم بصورت سربرگ و هم بصورت کم رنگ (شبیه واترمارک) در میانهی صفحه چاپ میکند. حتی گاهی جلد را هم اختصاصی میکنند و از هر سانتی متر مربع آن هم برای اهداف تبلیغاتی استفاده میکنند.
یا تقویمهای دیواری یا رومیزی که چپ و راست آن را تبلیغات گرفته است.
اگر بخواهم حرفهایم را جمعبندی و خلاصه کنم:
اولا. ببینیم هدیهای بهتر از تقویم و سررسید دم دست خود نداریم؟ هدیهای متفاوت که بتواند مشتری را خوشحالتر و در نتیجه ما را در ذهن او متمایزتر نماید؟
دوم. اینکه در صورت چاپ تقویم و سررسید، حجم تبلیغات خود را در حداقل ممکن انجام بدهیم – تا گیرندهی هدیه با احساسِ گرفتنِ یک هدیه (نه یک بستهی تبلیغاتی)، هم حال خوبی را تجربه کرده و هم از آن استفاده کند.
.
پینوشت1. میخواهم از یکی از هدایای که نکتهی بالا در آن رعایت شده است را در اینجا بیاورم. این تقویم را در نمایشگاه کتاب امسال و از غرفهی نشر البرز هدیه گرفتم.
راستش را بخواهید وقتی آن را هدیه میگرفتم، فکر نمیکردم آن را به دیوار بزنم. اما به هر حال آن را به خانه آوردم.
وقتی سر حوصله تقویم را نگاه کردم، از تصاویر زیبا و بیت هایی از «عالی جناب سعدی» بسی حظ بردم و آن را به دیوار (و جای قدیمی تقویم دیواری) آویختم 🙂
(همانطور که در تصویر مشخص است، لوگوی نشر البرز با خطی نسبتا کوچک – که خیلی به چشم نمیزند – در گوشهی سمت راست پیداست.)
پینوشت2. لینکهای مفید:
انتخاب کتاب مناسب برای هدیه تبلیغاتی سال نو (محمدرضا شعبانعلی)
انتخاب بهترین هدیه تبلیغاتی (سایت متمم)
پینوشت3. انتخاب بیتها را خیلی دوست دارم.
بیت مربوط به بهمن ماه هم در تصویر مشخص است:
کام جویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید طالب نوروز را
_سعدی
11 Comments
محمدرضا خوب گفتی. نمیشه همیشه یک نسخه واحد پیچید. یعنی به همه بگیم کتاب هدیه بدید یا ندید. بلکه این توصیه هم مثل هم توصیه ها باید بومی سازی بشه. اینکه اصلاً در موقعیت من درسته که این نوع هدیه را بدم؟ ولی فکر کنم هر چه قدر ما طرف مقابل را بیشتر بشناسیم و “فله ای” برخورد نکنیم می تونیم هدیه متناسبی برای او تامین کنیم.
پی نوشت: پارسال به مدیرم کتاب تصمیم گیری محمدرضا را نزدیکی های عید هدیه دادم برگشت به شوخی یا جدی گفت: یعنی منظورت این است که من در تصمیم گیری هام مشکل دارم؟ 🙂
دقیقا علی. چند وقتیه خیلی دارم به این فکر میکنم. اینکه فکر کنیم یه راه «درست» برای انجام کاری وجود داره، بدون در نظر گرفتن شرایط، خیلی منطقی نیست. یا به قول تو، پیچیدن «یه نسخه واحد» خیلی عملی نمیتونه باشه.
درباره خاطرهات هم مرسی که گفتی و تجربهی باارزشت رو به اشتراک گذاشتی 🙂
محمد رضا جان، من دغدغه خودم رو درباره این داستان مفصلا در پستی با عنوان « استفراغ فرهنگی، نقد هدیه دادن کتاب به جای سررسید» بیان کردم : https://goo.gl/AkSX07
و الان می بینم که علاوه بر نقد ما به خوبی باید آموزش بدهیم و آموزش ببینیم تا درست انتخاب کنیم. ممنون از تو که این دغدغه رو داشتی و ازش نوشتی
سجاد جان. باهات موافقم. میدونی. لاقل برای من که تا اواخر اینطور بود که فکر میکردم در هر شرایطی، هدیه دادن کتاب بهتر از سررسیده. ولی امروز اینطور فکر میکنم که اگه بخوایم روی هدیه دادن کتاب خیلی تاکید کنیم و «بدون در نظر گرفتن بقیه المانها»، فقط سعی کنیم کتاب هدیه بدیم، شاید باعث بشه که از چاله کم بودن مطالعهی عمومی به چالهای با پیچیدگی بیشتر بیوفتیم، و نه تنها مشکل کم بودن مطالعه حل نشه، که بی میلی به کتاب تشدید هم بشه (یا حتی حس خوب هدیه گرفتن کتاب نابود بشه) – چون ما هدیهی اشتباهی رو به آدمهایی که با اونها همخوانی ندارند دادهایم.
هدیه معمولا نشان دهنده علایق هدیه دهنده هست و نه هدیه گیرنده و از این جهت هدیه دادن سررسید مناسب تر از کتاب به نظر میرسه چون کتاب علاوه بر این که مورد علاقه همه کس نیست بلکه هر کتابی هم علاقمندان خودش رو داره و در عوض سررسید علاقمندان بیشتری داره چون میتونه بشه دفتر روزنوشته ، جزوه ی دانشگاه َ، دفتر مشق دانش آموز دبیرستانی و هزار تا استفاده این شکلی
اما آیا سررسیدواقعا بهترین انتخاب هست ؟ از نظر من نه ، مگر این که وقت کافی برای انتخاب چند نوع هدیه نداشته باشیم / البته خودم ترجیح میدم برای هر کسی به فراخور علایقش هدیه ای تهیه کنم و زیاد طرفدار سررسید نیستم
حسین. دقیقا همینی هست که میگی. علی هم بالا از تجربه اش نوشته که هدیهی کتاب براش دردسر ساز شده. اما خب به قول تو سررسید هم احتمالا بهترین هدیه ممکن نباشه.
مرسی که نوشتی و ببخشید که من دیر دیدم کامنتت رو
. شاد باشی 🙂
من به عنوان یه طراح گرافیک، بارها گفتم که سررسید دیگه واقعن به اون صورت کاربردی نداره. اون موقعها که باب شد برای این بود که به هر حال میتونستن توش مطلب یادداشت کنن و تاریخ رو هم داشته باشن. الان ولی ملت توی گوشیهاشون تقویم دارن و تعطیلیها رو میبینن و همین طور یادداشتهاشون رو هم تو همون گوشی یا تبلت ذخیره میکنن. مخصوصن اگه گلکسی نوت باشه 🙂
ولی خودمون تو سایت تکنولوژی و دیزاینمون امسال تقویم دیواری دادیم به صورت فایل آماده چاپ و فرمتهایی برای گذاشتن تو پسزمینه گوشی یا تبلت یا روی دسکتاپ. به نظرم این امکانش بیشتره که مردم استفاده کنن. چون مدام تو کامپیوتر یا کوشی و تبلت هستن. درسته البته اپ تقویم دارن ولی خب دیگه اینم یه مدلش میشه.
تازه اگه نسخه دیجیتالی رو استفاده کنن تو مصرف کاغذ هم صرفهجویی میشه 🙂
البته اگه به عنوان یک فرد عادی هم میگفتی ما نظرت رو قبول میکردیم شهاب جان 😉
حق با تو هست دوست خوبم، سررسید به عنوان یک “هدیهی کاربردی” جایگاه قبل رو نداره – اما سوال من اینه که تو موقع هدیه گرفتن سررسید خوشحال نمیشی؟
در واقع با اینکه میدونم کاربرد سررسید برای بیشتر افراد ممکنه این بشه که بجای دفتر ازش استفاده کنند تا تقویم، ولی فکر میکنم همچنان افرادی هستن که از گرفتنش حس خوب میگیرن.
ایدهی تو رو هم خیلی دوست داشتم. احتمالا شبیه همون ایدهای هست که تو دانشگاه متمم به ما هدیه میدن. اینجا رو ببین: تقویم فروردین ماه 96
مرسی که اینجا نوشتی 🙂
خواهش میکنم 🙂
خوشحال میشم. ولی شاید من نمونه آماری خوبی نباشم. چون یکی از کارهای من خودکارنویسی هست مواقع بیکاری. تو سررسید و دفتر و کاغذ و… :))
البته تقویم ما یه کم از حالت نرمال و عادی که عکس و بلبل داره متفاوت بود :)) تایپوگرافیک و مینیمال بود. هنوزم هست البته. لینکش رو گذاشتم تو فیلد وبسایت اگه خواستی ببین 🙂
اتفاقا برای همین که با حرف من موافقه، بهترین نمونهی آماری هستی :))
تقویمت رو هم دیدم. اره با چیزی که من تصور میکردم فرق داره. هدیهی جالبی بوده..
موفق باشی 😉
سلام
ایده ی خوبیه
حالا با این همه سررسید که بهمون دادن چه کار کنیم