چند روزی است که درباره “محتوای ویروسی” تحقیق میکنم. محتوای ویروسی، محتوایی است که مردم و مخاطبان آن را پخش میکنند. “بازاریابی ویروسی” هم وقتی است که شرکتی با هدف افزایش فروش یا برند سازی یا … اقدام به تولید چنین محتوایی کند.
مبحث جذاب و نسبتا گستردهای است (لااقل از چیزی که در نگاه اول به نظر میرسد) و صحبت درباره آن مجالی دیگر میطلبد.
چند ویدئو از شرکت داو دیدم و چون از آنها خوشم آمد، آنها را در آپارات آپلود کردم (اینجا: +)
اما بهطور خاص، ویدئوی زیر را بیشتر دوست داشتم که احتمالا به خاطر حضور بچههاست (و اینکه من عاشق بچهها هستم).
فقط اینکه چون شاید کمی زیادی شاد باشد، آن را فردا از روی آپارات و اینجا برمیدارم (ایدهای ندارم که مشکلساز میشود یا نه). اما فعلا میتوانید در زیر ببینید و لذت ببرید:)
کلیپ با این جمله شروع میشود:
آیا میدانید از هر 10 بچهای که موهای فرفری دارند، فقط 4 نفر موهای خود را زیبا میبینند؟ …
(برای دیدن ویدئو در یوتیوب، این عبارت را گوگل کنید: Dove Love Your Curls )
9 Comments
Oh, MohammadReza. Perfect this way & perfect this video 🙂
yeah, I like it too.
Tahere. what about Shamim? I suddenly remembered her. she is so cute 🙂
she hasn’t curly hair 😉
از اونجایی که علاقه زیادی به برندینگ و تبلیغات بازاریابی دارم این ویدئو خیلی به دلم نشست و برام آموزنده بود. ممنون محمدجان
خوشحالم که دوست داشتی سیدمهدی جان. مخلصیم ?
وای محمدرضا خیلی باحال بود، اصولا همیشه این تبلیغات خلاقانه که ارزش آفرینی هم می کنند رو خیلی بیشتر دوست داشتم.
تصور کن تو کشور ما یک خانم رو می یارن و می گن از محصولات ما استفاده کنید تا زیبا شوید!!!! :/
شایدم جایزه سشوار بدن! والا:)
واقعا این ها تبلیغه و فقط خلاقیت و ایده پردازیه، چرا ما از این Idia Man ها نباید داشته باشیم؟ اصطلاح شو نمیدونم درسته یا نه توی یک فیلمی شنیدم!
منم خیلی دوست داشتم و چند بار دیدمش 🙂
اتفاقا پریسا خیلی ها رو دیدم که ادعای ایدهپردازی دارند. ولی درصد کمیشون رو واقعا ایده پرداز میدونم. اتفاقا چند وقت پیش هم که فهمیدم یکی از تبلیغاتی که خیلی دوستش دارم کپی هست تا چند روز یاس فلسفی گرفته بودم! (کلیپ پدر و پسر و گنجشک ٬ که دربارهاش هم نوشتم).
نمیدونم. ولی احساس میکنم هنوز کار زیبا و اصل تولید کردن برای ما دغدغه نیست انگار. وقتی کپی جواب میده و همه هم راضی هستن، برای چی باید برای تولید یک کار اصل ریسک کنیم؟
دقیقا یک مشکل اینه اکثریت راضی هستن
مشکل اینه مردم به خوب دیدن عادت ندارند.
یک مثال دیگش تو تلگرام. عکس نوشته هایی که منتشر میشه، تبلیغاتی که از این روش استفاده میشه، اصلا همین استیکرها. مگر اینا نمیتونه جزو تبلیغات حساب بشه؟! تبلیغات برای برند اون آدم اصلا!
من خیلی از این قضیه حرص می خورم واقعا!
فکر کنم یکی از دلایل هم اینه که بیشتر شرکتهای بزرگ تو کشور دولتی هستند – و خود حدیث مفصل بخوان از این.
تنها راهی که من میبینم اینه که افرادی که واقعا ایدهپردازی میکنن برای کارهاشون، یک مدتی هزینه بدن (بیشتر غیر مستقیم).
در واقع کارهاشون با کارهای موفق کپی شده مقایسه میشه، پس باید خیلی قوی باشن.
ایده پردازیشون احتمالا مستقیما به پول و درآمد بهتر براشون ختم نمیشه (یکبار برای جایی محتوا تولید میکردم، صاحبکار میگفت مگه بیکاری که کپی نمیکنی! چه فرقی داره اخه!).
و احتمالا به نظر بقیه احمق میرسن!
اما بعد مدتی احتمالا ( یا بهتره بگم امیدوارم) ذائقه عمومی عوض میشه و به کار اصل بها میده. حتی اگر هم نشه،
– به قول فایل حرفهایگری – بهعنوان یه حرفهای میتونن تو کارشون شناخته بشن. کسی که امضای خودشو داره و لااقل عدهای، ارزش اون رو درک میکنند و طبعا حاضرند برای این امضا، هزینه بیشتری هم پرداخت کنند.
مرسی که نظرت رو نوشتی پریسا جان 🙂