پیشنوشت. دو هفته پیش، در مطلبی کتاب راهنمای انتخاب یک نام موفق را معرفی کرده و پاراگراف هایی از فصلهای ابتدایی آن را در وبلاگم نوشته بودم (+). در این نوشته، درباره نیمه دیگر این کتاب خواهم نوشت و سعی خواهم کرد در انتها به جمع بندی کوتاهی برسم.
اصل نوشته:
همانطور که قبلا هم اشاره کرده بودم، کتاب “راهنمای انتخاب یک نام موفق”، کتابی ساده و روان است و مطالب مطرح شده در آن میتواند برای نامگذاری یک محصول، یک فروشگاه، یک خدمت جدید، و یا هر چیز دیگری که نیازمند برند باشد، استفاده شود.
نویسنده کتاب، بعد از فصلهای اولیه که درباره کلیت نامگذاری نکاتی را بیان میکند، به ایدهها و متدهای نامگذاری نامهای مطرح دنیا اشاره میکند و پیشنهاد میدهد که ما هم برای نامگذاری، نیم نگاهی به این روشها داشته باشیم.
روشهایی مثل ترکیب کلمات ناقص شده (مثل Nabisco = NAtional BIScuit COmpany)، ترکیب معنا دار کلمات (مثل AirBus )، کلمات با آوای جالب و به خاطر ماندنی (مثل Jamba Juice) و …
در فصلهای بعد، تلاش نویسنده بیشتر حول پیشنهاد ساختار و چارچوبی مشخص – علیرغم تاکید بر خلاقیت – برای فرآیند نامگذاری بوده است.
به قول نویسنده، نامهای خوب در خلا متولد نمیشوند و برای ساختن زمینه مناسب برای بروز این نامها، بهتر است اقداماتی را انجام دهیم.
بیایید چند خطی از کتاب را با هم بخوانیم:
فصل6. نوشتن پیشنویس خلاقانه (صفحه 40)
“مطمئن شوید که تمام ویژگیهای منحصربفرد نام خود را مدنظر قرار دادهاید. اگر از همان واژههای مبهمی که دیگران به کار میبرند استفاده کنید، در نهایت به ایدههای ساده و رایجی دست خواهید یافت. تمام شرکتها در ارائهی کیفیت مدعی هستند. واژههای خستهکننده و آنهایی که بیش از حد استفاده شدهاند، کنار بگذارید و تعریف واقعی خود را از کیفیت ارائه دهید. همچنین بسیاری از شرکتها ادعای پویایی میکنند. میشود بگویید شما دقیقا به چه صورتی پویا هستید؟! مثالهای ویژه و حتی طولانی اراده دهید. از داستانگویی نترسید. …”
فصل8. ارزیابی نامها (صفحه 56)
“… از آن هم فرا تر بروید. نامها را به افرادی عادی هم نشان بدهید؛ به کارمند خشکشویی، همسایهها … تا جایی که میتوانید واکنشهای مختلف را از گروه وسیعی از مردم جمعآوری کنید. کمی وقتگیر است، اما از این سرمایهگذاری پشیمان نخواهید شد…
مطمئن شوید که راه درستی را برای دریافت بازخورد در پیش گرفتهاید؛ وگرنه اطلاعات بدرد بخوری نصیبتان نخواهد شد. از مردم نپرسید که کدام یک از نامها را دوست دارند یا کدامشان را بهتر میفهمند. حتی نگویید زمینهی کسب و کارتان چیست، وگرنه در این باره نظر میدهند که این نامها مناسب این زمینه هستند یا نه. [شما] به دنبال تناسب و معنی و دوست داشتنی بودن نامها نیستید، بلکه میخواهید ببینید این نامها چه چیزی را در ذهن مخاطب تداعی میکند…”
در کنار همهی ویژگیهایی که، این کتاب را کتابی خواندنی – از نظر من – کرده، مطرح شدن مباحثی مثل “مدیریت سبد نامها” و “استراتژی نامگذاری محصولات” (که احتمالا هر کدام نیازمند مفهوم پردازیها و توضیحات فراوانی هستند) در چند صفحه و به شکل بسیار خلاصه و گذرا، ممکن است این احساس را در خواننده بربیانگیزد که گویی نویسنده این موضوعات و مباحث را صرفا برای افزودن چندین صفحه به کتاب نوشته است.
البته شاید بتوان از این جهت که کتابی با تعداد صفحات خیلی کم، احتمالا تاثیر روانی خوبی بر خریدار کتاب نخواهد داشت، به نویسنده حق داد.
جمعبندی:
در مجموع و با وجود برخی کاستیهای کتاب (همانند بخشهایی که در پاراگراف بالا گفتم)، فکر میکنم اگر بودجه میلیونی برای نامگذاری در اختیار ندارید، مجموعه یا شرکتی کوچک هستید، و یا حتی میخواهید برای کسب و کاری که هنوز وجود خارجی ندارد (و صرفا یک ایده در ذهن شماست)، نامی برگزینید، مطالعه این کتاب میتواند برای شما الهام بخش و آموزنده باشد.