فکر می‌کنم اینجا هستید تا از محمدرضا زمانی، نویسنده این وبلاگ، بیشتر بدانید.

کسی که در لحظه نوشتن این متن ۳۵ ساله است.

درباره محمدرضا زمانی - کتابفروشی

او در دبیرستان ریاضی خوانده. درس و مشق‌اش بد نبوده. مثل بسیاری از کسانی که حوالی دهه هشتاد کنکور داده‌اند، رویای بزرگسالی‌اش را در دنیای مهندسی جستجو کرده. اما بزودی متوجه شده که به کسب‌وکار علاقه بیشتری دارد تا برق.

ادامه ندادن رشته مهندسی برق بعد از فارغ‌التحصیلی، برای او یک تصمیم بوده. در زمانه‌ای که نخواندن ارشد بیشتر دلیل می‌خواست، تا خواندن آن.

مسیر او در سال‌های بعد، تحت تاثیر آشنایی با دوره MBA سایت متمم، تغییری اساسی کرده. جایی که با خود فکر کرده شاید بشود مهارت‌های مرتبط با کسب‌وکار را خارج از چارچوب دانشگاه هم یاد گرفت.

سال ۹۶ در زندگی او یک سال مهم است؛ شرکت در گردهمایی متممی‌ها (به عنوان یکی از سخنرانان) و بعد با کمی فاصله، شروع رسمی کار در زمینه دیجیتال مارکتینگ. اینکه کاری را دوست داشته باشی یک بحث است، و اینکه سعی کنی آن را به عنوان یک خدمت در بازار بفروشی، یک موضوع دیگر.

اینجا هم برای او یک تصمیم بود.

در ادامه و طی حدود هشت سال گذشته، او در زمینه کسب‌وکار و مارکتینگ با مجموعه‌های متنوعی همکاری داشته؛ تحت عناوین شغلی و سطوح سازمانی مختلفی. از مسئولیت تولید محتوا در یک تیم کوچک، تا هدایت یک تیم شش نفره مارکتینگ. از کار بر روی محصولات در یک هولدینگ، تا مشارکت برای شروع و رشد دادن یک استارتاپ.

نخ تسبیحی که فعالیت‌های او از اولین جرقه‌ها در ترم‌های آخر دانشگاه تا همین اواخر را می‌تواند به هم وصل کند، علاقه به دنیای کسب‌وکار است.

و اما داستان این وبلاگ کجاست؟

وبلاگ را در سال ۹۵ راه‌اندازی کرده.

اینجا خانه مجازی اوست.

بر در و دیوار این خانه تابلو نوشته‌های خود را می‌آویزد. موضوع تابلوها متنوع‌اند. از کسب‌وکار و تبلیغات، تا مطالب عمومی‌تر مثل نقل شعرهایی که دوست‌شان دارد. و تا صحبت از کتاب‌ها.

اما یک چیز تازگی‌ها موضوع پرتکرار تابلوها شده: مهارت تصمیم‌گیری.

امکان شگفت‌انگیز شروع یک تغییر، با یک تصمیم.

شانس ورود به دنیاهای مختلف، با یک انتخاب.

آیا اینطور نیست که انتخاب‌ها زندگی ما را تغییر می‌دهند؟

حتی این روزها که چنگال هیولای جبر از همیشه تیزتر شده. در این نقطه از تاریخ و جغرافیا که انگار آدم‌ها محکوم‌اند به روزمرگی. به چالش‌های هر روزه درباره اساسی‌ترین نیاز‌هایشان.

هنوز انگار فرصت‌های کوچکی برای انتخاب در دست ماست. نیست؟

او این روزها بیشتر از همیشه فکر می‌کند که تصمیم‌گیری یک مهارت کاربردی برای شرایط موجود ماست.

و آرزویش؟

اینکه تصمیم‌گیری را یاد بگیرد. و شاید بتواند به دیگران هم یاد بدهد.

‌ ‌

– نوشته شده در شهریور ۱۴۰۴ –

‌***

محمدرضا در فضای آنلاین:
– در سایت متمم
– در یوتیوب
– در تلگرام
– در اینستاگرام

‌ ‌

***

درباره من، نسخه قدیمی (سال ۱۴۰۰) اینجا.