چند روز پیش که مجبور شدم چند دقیقه در جایی منتظر یکی از دوستانم باشم، این گلهای کوچک را کنار باغچه دیدم.
همینطوری ریخته بودند در حاشیه باغچه.
بعدا که دقت کردم دیدم نه فقط آنجا، که تقریبا همه جا پر از این گلهای خوشرنگ و زیباست… شاید همین زیاد بودن و در دسترس بودناش باعث شده که به آن عادت کنیم و نتوانیم از دیدنشان لذت ببریم.
2 Comments
محمدرضا توجه به این نکتههای کوچیک برای منم خیلی لذت بخشه. چند روز پیش داشتم از کنار یه سینمای خرابه رد میشدم که سبز شدن چندتا گیاه از کنارههای پلهها توجهم رو جلب کرد یا وقتی توی دفتر دوستم بودم و حوصلهم سر رفته بود دیدم از پنجرهشون چه غروب قشنگ و چه منظره زیبایی از شهر معلومه. خلاصه کلی حال کردم.
راستی خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم توی لیست سخنرانهای گردهمایی هستی. دیشب که ایمیل رو دیدم به سرعت میگ میگ رفتم ثبت نام کردم :)) خیلی حس خوبی بود.
خیلی خوشحالم که تو هم دقت میکنی. بهنظرم زندگی همین حاشیههاست که گاهی کلی وقت میگذره تا یکبار انقدر حالمون خوب بشه..
ممنونم امین جانم. منم خیلی خوشحالم و بسی ذوق دارم از دیدنت. امیدوارم وقت شه کلی با هم گپ بزنیم ؛)
مرسی که برام نوشتی. کلی حالم رو خوبتر کردی 🙂