یه نقل قول هست که میگه:
امید، همون حسیه که نیمه شب به ساعت و لیست کارهای نیمه تمامت نگاه میکنی و میگی: فردا دوباره تلاش میکنم..
پینوشت. دقت به کلمهها و انتخاب واژههای دوست داشتنی خودم رو از وبلاگ شاهین عزیز یاد گرفتم. شاهین تمرینهای زیادی برای تقویت مهارت نویسندگی داره، اما من این تمرین رو بیشتر از همه دوست دارم.
شما چطور. تا حالا به این فکر کردی چه کلماتی رو دوست داری؟
9 Comments
من کلمه شب و سپیده دم رو خیلی دوست دارم.
شاید چون توی این زمان ها احساسات فوق العاده ای رو تجربه کردم، حسی از جنس رهایی.
البته به واژه ی امید که اشاره کردی هم ربط داره. از دل شب و تاریکی به امید میرسی.
شاید هم چون توی این زمان ها کارهایی که دوست دارم رو انجام میدم و بیشتر وقتم با خودم سپری میشه.
واژه مهتاب رو هم خیلی دوست دارم. این هم به عبارتی به همون شب برمیگرده:)
اتفاقا پریسا. من میخواستم به خود تمرین شاهین لینک بدم که وقتی تو گوگل سرچ کردم، به وبلاگ تو رسیدم که کلمات دوست داشتنی ات رو نوشته بودی. مال وبلاگ قبلیت بود و حس خیلی خوبی هم داشتم از خوندنش . اینجا میذارم که بمونه: +.
مرسی که نظرت رو نوشتی که دوباره برم بخونمش:)
آره چه جالب که اون لینک رو گذاشتی ممنون
اونجا هم عکس ماه بود و شب. البته از احساس و کلمات دیگه هم گفته بودم.
فکر میکنم در هر مقطعی از زندگی بعضی کلمات برای آدم دوست داشتنی تر میشن:)
دقیقا همینی هست که میگی. بنظرم به قول تو به حال روحی و شرایط محیطی هم خیلی بستگی داره
سلام
من خودم کلمه نه ولی جملات نیچه رو زیاد دوس دارم و در مورد امید هم نیچه تشر زیاد زده که نیچه خون لازمه تا برداشت نیچه رو دریابه. به نظرم باید تعادل رو رعایت کنیم و حجم زیاد کتاب های انگیزشی ما رو خفه کرده خیلی دوس دارم وبلاگ هایی بخونم که پست هاشون خلاف جریان حرکت باشه اما منطقی با دلیل با مثال. خیلی ها توسل و توکل و امید و”سلسه مرتب” رو قاطی میکنن اگه امید این باشه که رو دیگران حساب باز کنیم میزنم تو سر فلسفه ی امید. یکی از جملات مورد علاقه ی من:
“تو زندگی رو کسی حساب باز نکن. فقط رو یک نفر حساب باز کن. اونم خودت”. قطعا راهنمایی از دیگران و تیز وبز بودن عالیه و منافاتی با اعتقاد من نداره.
علی. منم جمله رو دوست دارم ولی بعد اینکه شاهین درباره دوست داشتن کلمات گفت، دقت کردم و دیدم کلمه ها هم میتونن دوست داشتنی باشن.
مرسی از اینکه جمله ات رو اینجا نوشتی 🙂
[…] قبلا درباره واژههای دوستداشتنی خودم، به امید اشاره کرده بودم (+). […]
[…] که روح و جان را نوازش داده، خستگی را از تن بیرون کرده و «امید» را سرزندهتر از همیشه مهیای زندگی میکند. در زیر […]
[…] دوستی در خوابگاه دارم که ساده می گوید ما باید این کشور را بسازیم کمی شک می کنم اما به عمق حرف او فکر می کنم. اگر من که جوانم منبع ایجاد تغییر نباشم چه کسی می تواند باشد؟ به قول محمدرضا زمانی عزیز که از خوانندگان وبلاگ زیبایش هستم : می دونم که میشه… […]