پیشنوشت. این نوشته، درباره یکی از خطاهای تحلیلی ذهن است که طی آن، ذهن عامل پررنگتر مطرح شده را به عنوان تنها عامل یک پدیده در نظر میگیرد.
هر چند شاید شما هم سابقهای از این نوع خطای ذهنی در خاطر داشته باشید، اما هدف من از نوشتن این متن صرفا تلاشی برای کمتر کردن این خطا در آیندهام بوده.
اصل نوشته:
حدود یک ماه پیش بود که کلیپ سخنرانی لیلی گلستان در تدکس را دیدم ( «اینجا» کمی درباره آن نوشتم).
صحبتهای لیلی گلستان برایم بسیار جذاب و شنیدنی بود.
از روی تعداد افرادی که آن را به اشتراک گذاشته و یا برایم فرستادند هم اینطور فکر میکنم که احتمالا افراد دیگری هم از سبک روایی صحبتهای او لذت بردهاند.
اما امروز وقتی که داشتم در بین وبلاگهای لیست inoreader پرسه میزدم و وبلاگهایی که چند وقتی بود آنها را چک نکرده بودم بالا و پایین میکردم، چشمم به مطلبی از وبلاگ «جادی» (jadi.net) افتاد با عنوان: “فریب «هر کی تلاش کنه موفق می شه» رو نخورین“.
بعد از خواندن آن متن، کنجکاو شدم و به مطالبی رسیدم که فهمیدم صحبتهای لیلی گلستان، علاوه بر افراد موافق، گویا منتقدانی هم داشته.
الان نمیخواهم در برابر هیچکدام از گروهها (موافقان و منتقدان) موضع جدی بگیرم. به دو دلیل. یکی اینکه کمی برای موضعگیری دیر شده و دوم اینکه، لااقل ما متممیها میدانیم (و بارها از محمدرضا شعبانعلی شنیدهایم) که هر کاری، به هر حال، منتقدانی هم خواهد داشت.
کمی از حرفم دور شدم.
میخواستم بگم خواندن نقد «جادی» بر سخنرانی لیلی گلستان، برایم آموزنده بود. نقدی که احتمالا بتوان گفت خلاصهی آن، حول این دو نکته بود:
1- اینکه چرا تمام تاکید لیلی گلستان بر “تلاش شخصی” هست، اما به “سرمایههای خانوادگی” خودش اشارهای نمیکند (اینکه با تعدادی از نقاشیهای سهراب سپهری که متعلق به پدرش بوده، گالری زده و از اعتبار مطبوعاتی پدرش برای تبلیغ گالری در روزنامه استفاده کرده).
2- اینکه قسمتی که لیلی گلستان میگه که من با هر روش و حتی مکر و حیلهای که بلدم مشکلاتم را حل کردم، ترویج و تبلیغ بیاخلاقیست.
صحبتم درباره نکته اول هست.
مستقل از موافق یا مخالف بودن ما (و اینکه واقعا منظور لیلی گلستان این بوده یا نه)، نکتهی مطرح شده نشان میدهد که شاید ذهن بعضی افراد (که آن بعضیها شامل من هم میشود) بعد از شنیدن صحبتهای لیلی گلستان به این نتیجه میرسد که:
«موفقیت»، نتیجهی «تلاش شخصی» است.
بله، تلاش میتواند به موفقیت منجر شود – اما ممکن هم هست منجر نشود.
در واقع به دلیل اینکه پارامترهای دیگری هم در این میان اثرگذار هستند، مسئلهی “موفقیت”، مثل بسیاری از مسائل ریز و درشت اطراف ما، «تنها یک دلیل» مشخص ندارد.
اعتبار خانوادگی، میزان درآمد خانواده، محل تولد، سال تولد، – حتی بنا بر برخی تحقیقات- اسم ما ، و بسیاری عوامل دیگر مثل شانس، بر میزان موفقیت ما در عرصههای مختلف اثر گذار هستند و اینها را نباید فراموش کنیم.
نتیجه اینکه: موفقیت شخصی، عوامل مختلفی دارد که یکی از آن عوامل، تلاش شخصی است.
همینطور که
پینوشت. اگر علاقهمند هستید متن انتقادی جادی را بطور کامل بخوانید، با توجه به فیل.تر بودن سایت اصلی، میتوانید آنرا از وبلاگ دوست خوبمان ادریس (که متن کامل را در وبلاگ خود کپی کرده) بخوانید: اینجا.