معرفی کتاب برج و میدان

در حال خواندن کتاب برج و میدان نوشته نیل فرگسن (ترجمه خانم زهرا عالی) هستم. چون کتاب طولانی و نسبتا پیچیده است، احساس کردم معرفی آن در قالب نوشته هم می‌تواند مفید باشد. (این نوشته طی روزهای آینده به تدریج تکمیل می‌شود)

قبل از شروع: ذکر این نکته به نظرم لازم هست که این کتاب پربار و البته محتوا و پیام آن سنگین هست. در حدی که گاهی خواندن سه صفحه از کتاب، به علت وجود اسم‌ها و وقایع تاریخی متعدد، ممکن است تا یک ساعت طول بکشد. این تاکید را برای این می‌نویسم که به‌نظرم اساسا محتوای این کتاب به هیچ شکلی قابل خلاصه‌کردن نیست. پس متن زیر صرفا یک برداشت کلی از چند بخش کتاب است که ممکن است کارکرد معرفی کتاب داشته باشد. اما نه خلاصه آن.

کتاب برج و میدان در کل درباره شبکه‌ها (networks) است و نویسنده تلاش می‌کنه عینک جدیدی به ما بده تا تاثیر شبکه‌ها در اتفاقات دنیا رو بیشتر و بهتر ببینیم.

زاویه نگاه نویسنده در فصل‌های کتاب تا حد زیادی عوض می‌شه.

مثلا در بخش اول، برای تشریح نگاه نویسنده به شبکه‌ها در دنیا، با اصول کلی حاکم بر این علم آشنا می‌شیم و در کنار خواندن معرفی انواع شبکه‌ها، یکی از معمول‌ترین شبکه‌ها در دنیا رو بیشتر می‌شناسیم: شبکه‌های سلسله مراتبی.

پس بخش اول به نوعی لازمه ورود به بحث است.

در بخش دوم – امپراتوران و سیاحان – نویسنده بازه تاریخی حوالی ۱۴۵۰ تا ۱۶۵۰ رو زیر ذره‌بین می‌گذاره و سعی می‌کنه با عینک شبکه‌ای، به خواننده نشان بده که چطور ایجاد فناوری‌های جدید، مثلا اختراع ماشین چاپ گوتنبرگ، باعث می‌شه نظم قبلی توسط شبکه‌های پویا به چالش کشیده بشه.

به نظرم اطلاعات ارائه شده در این فصل، بسیار متراکم و البته جذاب بود. مثلا در صفحه ۱۴۵ آمده:

“در همان حال که شبکه دریایی پرتغال به سمت شرق گسترش می‌یافت، شبکه اسپانیا به سمت غرب و جنوب می‌رفت. طبق «معاهده توردسیاس» (۱۴۹۴) اسپانیا مدعی مالکیت قاره امریکا به‌استثنای برزیل شد. یک تفاوت دیگر هم وجود داشت. در حالی که کاشفان پرتغالی اغلب مایل به ایجاد شبکه‌ای از پایگاه‌های تجاری مستحکم بودند، همتایان اسپانیایی‌شان تمایل داشتند برای یافتن طا و نقره، در درون مرزهای خود دست به اکتشاف بزنند. تفاوت سوم این بود که گرچه امپراتوری‌های آسیایی که پرتغالی‌ها با آنها مواجه می‌شدند قادر بودند تاخت‌وتاز پرتغالی‌ها را تاب آورند و صرفا امتیازات ارضی مختصری واگذار کنند، امپراتوری‌های قاره امریکا که اسپانیایی‌ها به آنها یوزرش بردند با سرعتی حیرت‌آور فرو پاشیدند. …”

بخش سوم چند شبکه مهم در بازه سال‌های حوالی ۱۶۰۰ تا حوالی ۱۸۰۰ میلادی توسط نویسنده تشریح می‌شه:

– شبکه پیش‌برنده انقلاب علمی که با تحلیل شبکه نامه‌نگاری دانشمندان در اروپا قابل تحلیل می‌شود.
– شبکه‌های روشنگری که به تعاملات «فیلسوفان» می‌پردازد.
– و شبکه‌های انقلاب که شبکه‌ای با هسته فراماسونری را در امریکا بررسی می‌کند که به انقلاب آمریکا انجامید (امیدوارم اگر کلمه فراماسونری را از حرف‌های مربوط به تئوری توطئه به خاطر دارید، چندان جا نخورده باشید که این جریان واقعا نقشی داشته. البته قطعا نه به چنان سبک‌وسیاقی که در تئوری‌های توطئه بحث می‌شود).

.

– این نوشته در روزهای بعد با ادامه خواندن کتاب تکمیل میشه.

 

این نقل‌قول از متمم رو وقتی دیدم، به نظرم رسید اینجا بذارم که بمونه:

تاریخ هرگز نمی‌گوید: خداحافظ.
بلکه می‌گوید: به امید دیدار.

ادواردو گالیانو [روزنامه‌نگار، نویسنده و رمان‌نویس. اروگوئه]

 

لینک کتاب در سایت نشر نو: اینجا

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *