(نوشته شده در ۱3 دی ۹۵)
.
چند وقت پیش بود که تمام جزوههای دانشگاهیم رو دور ریختم. بجز آنهایی که پشتشان سفید بود و به درد برگه باطله شدن میخوردند. الان بطور اتفاقی، پشت یکی از برگههایم را دیدم. نمونه سوال درس الکترونیک صنعتی بود که دکتر طوسی آن را ارائه میدادند.
دکتر طوسی، جزو معدود اساتید لارجی بود که داشتیم. حرفهایش بوی زندگی میداد و کلی خاطره تعریف کردنی از او دارم که اگر فرصتی بود بعدا تعریف خواهم کرد.
معمولا عادت داشت قطعه شعری پایین برگه امتحانی بنویسد. این شعر را خیلی دوست داشتند. فکر میکنم برای ما هم همین را پای برگه نوشته بودند…
برای من، این شعر یادآور آرامشی در میانهی طوفان سنگین درسها در ترمهای میانی است – وقتی که هنوز دانشگاه را خیلی جدی میگرفتم. و هنوز هم آرامش بخش.
امیدوارم شما هم دوست داشته باشید:
– – – – – – – – – – – – – – –
پینوشت. البته بعد ها متوجه شدم که احتمالا شاعر این قطعه، سهراب نیست. الان هم که کمی در اینترنت جستجو کردم، به وبلاگ کیوان شاهبداغی (از شاعران معاصر) رسیدم که گویا این شعر از سرودههای ایشان است. چون آگاهی کافی از سبک شعری و شعر خوانی تخصصی ندارم، هیچ موضعی نمیگیرم. البته، همانطور که در این وبلاگ اشاره شده، من هم با جستجو در سایت سهراب سپهری، این شعر رو پیدا نکردم.
2 Comments
استاد نازنینی داشتید محمدرضا جان
اینجور اساتید خیلی نادر هستند
امیدوارم سلامت باشند
بله واقعا کمیابند. و همین خوب بودن اونها رو در ذهن ما جاودانه میکنه