فکرهای صبحگاهی 25 اسفند: “آیا گذر زمان نسبی است؟”

امروز صبح – موقع خوردن صبحانه – با خودم فکر می‌کردم که:

“امروز تازه 25 ام است!

انگار خیلی وقت پیش بود که 20 ام و 21 ام بود! …”

نمیدانم. شاید به خاطر بیشتر شدن حجم کاری باشد. یا شاید به خاطر نزدیک شدن به آخر سال و اثر روانی ناشی از نقطه پایان…

تا جایی که یادم می‌آید اینطور بوده که سرعت گذر زمان همیشه رو به افزایش بوده. که روزها و هفته ها یکی بعد دیگری سپری شوند..

دوباره تقویم را نگاه می‌کنم.

دوباره با خودم می‌گویم: خدا را شکر که لااقل چهارشنبه است! اگر سه شنبه بود دیگر خیلی ظلم بود! خیلی وقت است که این هفته شروع شده…

یاد پستی از وبلاگ قبلی محمدرضا جان می‌افتم که در آن محمدرضا (با نقل داستان غارگردیِ سفیر فرانسه) می‌گوید که: بله، پاسخ سوال ” آیا گذر زمان نسبی است؟” ، مثبت است. (+) مثال جالبش هم سفیر فرانسه بوده که 59 روز بدون هر گونه ابزار اندازه گیری زمان به غار رفته بوده و بعد از بازگشت فکر می‌کرده حدود 34 روز در غار بوده.

تجربه ی من – و احتمالا شما – هم همین را تایید می‌کند – حتی اگر 34 روز در غار نمانده باشیم!

پی‌نوشت. همیشه گذشته‌ی هر کار و فعالیتی برایم جذاب بوده. گذشته‌ی کارآفرینان موفق، کسب و کارهای موفق، پروژه های موفق.. دوست دارم روند ها را ببینم. ببینم که هیچ پروژه یا کاری – هر چقدر هم امروز موفق و عالی باشد – از ابتدا چنین نبوده و طی یک روند تدریجی به اینجا رسیده. و یکی از گذشته‌های خیلی جذاب برایم، گذشته‌ی متمم است. این بود که گفتم شاید خواندن این وبلاگ محمدرضا (و متممی که گویا قبلا به نام مرکز توسعه مهارتهای فردی بوده)، برای شما هم جذاب باشد:

وبلاگ مرکز توسعه مهارتهای فردی

 

خود محمدرضا شعبانعلی عزیز هم وبلاگی داشته قبل از روزنوشته‌ها. که طاهره خباری عزیز لطف کردن و معرفی کردن. اسم این وبلاگ برای فراموش کردن بوده. و استدلال محمدرضا جان هم این بوده که نوشتن برای فراموش کردن و رها کردن گذشته هست – نه به یاد آوردن در آینده. اینجا:

وبلاگ برای فراموش کردن

کاش شما هم مواردی را که از گذشته‌ی متمم پیدا کرده‌اید، با من و هم‌کلاسی ها به اشتراک بگذارید. من که مشتاقانه منتظرم 🙂 (گویا محمدرضا جان خیلی قدیم تر ها وبلاگی داشته – که البته تابحال پیدایش نکرده ام!)

2 Comments

  1. درسته محمدرضا. اسم وبلاگ هم «برای فراموش کردن» بود. این هم آدرس دانلود PDF که توی سایت روزنوشته‌ها هست:
    https://goo.gl/Z6DK1R

    • محمدرضا گفت:

      طاهره جان. ممنونم از یادآوریت. اضافه کردم به متن اصلی.
      فکر کنم یک وبلاگ قدیمی تر از این هم داره محمدرضا. خیلی دوست دارم اون رو ببینم یک روزی 🙂

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *