پیشنوشت1. این چند روز بدجوری درگیر برنامهریزیام. ذهنم کلا درگیره و داره برای خودش چیزای مختلفی رو حساب و کتاب میکنه. من هم گه گاهی نگاهی به محاسباتش میندازم. از خیلی ها سر درنمیارم. بعضیها به نظرم عجیبن و متناقض. خیلیها هم مبهم.
پیشنوشت2. اتفاق خوب وسط این همه سردرگمی، لیستی هست که متمم از امروز داره رفته رفته منتشر میکنه. برای یادگیری خرده مهارتها. گفتم شاید ندیده باشید. (اینجا)
خیلی وقت پیش بود که مطلبی توی وبلاگ گزارهها میخوندم، درباره کارِ موثر (یا چیزی شبیه این).
اینکه ببینیم چه کاری الان اولویت هست و اون رو انجام بدیم.
بعد که با خودم فکر میکردم به این نتیجه رسیدم که انگار بدترین نوع کار کردن، وقتیه که کاری رو که اصلا اولویت نداره به بهترین شکل ممکن انجام میدیم…
بدترین نوع تصمیمگیری و انتخاب، وقتیه که تصمیمی که اصلا محدودیت و فشار زمانی روش نیست، رو به بهترین شکل ممکن انجام میدیم و تصمیمی که باید بگیریم رو به عقب میندازیم – و وای به وقتی که مهلت اون تصمیم مهمه بگذره…
بدترین نوع توجه، توجهیه که به چیزی که اولویت نداره اختصاص میدیم – و از توجه به چیزی که اولویت داره باز میمونیم…
این لیست رو میشه ادامه هم داد.
ولی نمیدونم باید چکار کرد که اینطور نشه.
شاید هم میدونم. اما عمل بهش سخته.
شاید شاه کلید حل این مشکل و مشکلهای مشابه، داشتن ” سلسله مراتب ارزشها”ی شفاف باشه.
چیزی که من – لااقل هنوز – ازش بیبهره ام…
1 Comment
[…] گذشته هم، گهگداری درباره برنامه ریزی نوشتهام ( + و +) و تصمیم گرفتم چند نکتهی دیگری که به ذهنم میرسد را […]