مثل بسیاری از افراد، من هم فیلمهایی روی کامپیوترم دارم که آنها را ندیدهام؛ کتابهایی که نخوانده و ترانههایی که به آنها گوش نسپردهام.
در هفتههای قبل بطور اتفاقی یکی از این محتواهای انبار شده را دیدم. انیمیشن Inside Out از pixar.
بار اول آنقدر جذاب بود که شام را بهکلی فراموش کردم و غرق دیدن آن شدم. اما بعد از چند روز که میخواستم آن را برای بار دوم ببینم، اوضاع کمی بهتر بود و توانستم شامم را – هر چند که دیگر سرد شده بود – بخورم.
یکی از نقاط قوت این انیمیشن، موسیقی متن زیبای آن است. موسیقی بیکلامی که روح و جان را نوازش داده، خستگی را از تن بیرون کرده و «امید» را سرزندهتر از همیشه مهیای زندگی میکند. در زیر نواختن قطعه مورد علاقه من را میبینید:
[خطر لوث شدن! اگر به لوث شدن فیلم حساس هستید قبل از دیدن انیمیشن ادامه متن را نخوانید!]
گفتم که یکی از نقاط قوت فیلم، موسیقی متن زیبای آن است. اما این تنها نقطه قوت inside out نیست.
در این انیمیشن احساسات یک دختر بچه ده دوازده ساله به تصویر کشیده شده است و در واقع برای هر یک از احساسات خوشحالی، ناراحتی، خشم، ترس و … یک نماینده در مرکز فرماندهی ذهن تصور شده و داستان را با آن شخصیتها به تصویر میکشد.
در ابتدا جُی (joy) که نماینده حس خوشحالی و شادی دختربچه است، کنترل بیچون و چرای مرکز فرماندهی (= ذهن) را بر عهده دارد و احساسات دیگر یاد گرفتهاند که همگی از او حساب ببرند.
با بزرگتر شدن دختربچه و بروز مشکلاتی، شخصیت سابق او (که بر مبنای خوشی و شادی مطلق بنا شده بود) از بین رفته و احساسات پیچیدهتری زیربنای شخصیت او قرار میگیرد.
بیننده در این انیمیشن یاد میگیرد که برای ناراحتی ارزش قائل باشد. گریه را همیشه ناپسند نداند و بتواند لحظاتی را که ناراحتی و شادی را توامان تجربه کرده بیاد آورده و از آنها لذت ببرد.
داستان فیلم بهحدی جذاب و گیراست که از همان ابتدا بیننده را در مقابل مانیتور میخکوب میکند. استفاده از کودک و احساسی بودن، بیننده را درگیر فیلم کرده و حس همذاتپندازی در دقایق بسیاری از داستان همراه بیننده است.
دوست نداشتم این انیمیشن زیبا را در وبلاگ تعریف کنم. فقط چون حس کردم موسیقی پیانوی بالا میتواند برای حال یکی از دوستانم مفید باشد و آن را برای او در تلگرام فرستادم، گفتم چند خطی هم در اینجا بنویسم و لذت گوش کردن به آن را با شما هم شریک شوم. اما نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و پرحرفی نکنم!
باز هم inside out را خواهم دید.
7 Comments
من این انیمیشین رو خیلی وقت پیش دیدم. خیلی هم ازش خوشم اومد. واقعاً به شکل جالبی نشون میده که همهی احساسات در جای خودشون مفید هستن و اگه یکی از اون احساسات گم بشه یا اونو نادیده بگیریم و در خودمون خفهاش کنیم، دچار دردسر میشیم و بخشی از زندگیمون مختل میشه.
محمدرضا. ممنونم از یادآوری که کردی. وسوسه شدم دوباره برم ببینمش ؛)
سلام طاهره جان.
خیلی وقت بود دیدن این انیمیشن فوق العاده رو برای رسیدن «وقت بهتری» به تاخیر میانداختم. اما خوشحالم که بالاخره دیدمش 🙂
راستی با تو کمی حرف دارم – که ترجیح میدم تو خونه خودت بنویسم (این رو نوشتم که خیلی نتونم دیر کنم!).
مرسی که برام نوشتی.
سلام محمدرضا.
مدتها بود که میخواستم Inside Out رو ببینم. اینقدر از این زمان گذشته بود که حتی یادم رفته بود که میخواستم آن را ببینم.
امشب که این نوشتهات را دیدم، یادش افتادم. به قول خودت، دیدنش رو برای رسیدن «وقت بهتری» به تاخیر میانداختم.
ممنون که یادم انداختی.
تا بهزودی.
سلام امیر محمد.
خوبی برادر؟ دلم برات یه ذره شده 🙂
اره کار خوبی میکنی. حتما ببین که واقعا درسهای خوبی رو در خلال داستان زیبایی که داره، به آدم منتقل میکنه.
مرسی که نوشتی. قربانت ؛)
منم همینطور محمدرضا 🙂
امیدوارم فرصتی باشه که نخوایم صبر کنیم تا همایش بعدی که بتونیم همدیگه رو ببینیم.
چقدر من اين انيميشن رو دوست دارم. اينا وقتي چنين اثر فاخري رو توليد مي كنند حتما يك تيم روانشناسي هم مشاوره بهشون ميده . من در اغلب كلاسها ديدن اون رو توصيه مي كنم.
در ان ال پي از اين مشخصه ذهن استفاده مي كنيم كه بخش هاي دروني چي هستند و چطور گفتگوي ذهني رو كنترل كنيم.
يك مقاله هم درباره 20 انيميشن تاثير گذار نوشتم كه دوست داشتيد مطالعه كنيد.
اره واقعا خیلی خوب هست.
حتمن میبینم مقالهات رو 🙂
مرسی که اینجا نوشتی.