آوریل 23, 2017

چه خبر از کتابخوانی؟ (4) : “اصول و فنون مذاکره”

به عنوان مطلب مربوط به کتابخوانی این هفته قصد دارم بخش‌هایی از کتاب اصول و فنون مذاکره را برای شما بنویسم. اما قبل از آن و به عنوان معرفی کتاب، به ذکر معتبرترین تعریفی که شنیدم اکتفا می‌کنم: کتاب آقای شعبانعلی، جزو کامل ترین کتابهای علم مذاکره هستند و من هم اغلب اوقات آن را کنار دستم دارم و به آن رجوع می‌کنم … (نقل از حافظه) دکتر حیدری؛ پدر علم مذاکره در ایران همانطور که می‌توان حدس زد، متن کتاب با همان ادبیات و لحن رایج محمدرضا در روزنوشته‌ها – که به نوعی امضای محمدرضا در نوشته‌هایش است – نوشته شده. همچنین، متن […]
آوریل 22, 2017

تصمیم گیری بر اساس ترس یا رویا ؟

پی‌نوشت (چرا این نوشته را نخوانیم). قبلا هم گفته بودم که ربط دادن اتفاقاتی که در دنیا می‌بینم و می‌شنوم به هم را دوست دارم. ذهنم هر از گاهی یکی از این ربط های جدید را کشف می‌کند و این کار برای خودش جذاب است. هر چند ممکن است برای دیگران جذاب باشد یا نباشد. از طرفی، مطلبی که الان به ذهنم رسیده، به تنهایی بیانگر تمام دیدگاه من نیست و احتمال دارد موجب برداشت اشتباه حرف من شود. اما با این وجود نمی‌خواهم مدام پرانتز باز کنم و اما و اگر بیاورم و توضیح بدهم. با این توضیحات، اگر […]
آوریل 20, 2017

دو راه پیدا کردن ایده برای نوشتن

به نظرم موقع پیدا کردن موضوع برای نوشتن، کلا دو جور میتونه ایده به ذهنمون برسه (لااقل برای من خیلی وقت ها اینطوری بوده). گاهی وقت ها میشه، چیزی رو می‌بینم یا اتفاقی میوفته یا به هر طریقی، یک موضوعی به ذهنم میرسه که با خودم میگم عجب موضوع خوبی پیدا کردم برای نوشتن. اما وقتی نوشته‌ام تمام میشه، میبینم واقعا معمولی شده. تا جایی که اگه به خاطر وقتی که بابت نوشتنش گذاشتم نباشه، شاید اصلا منتشرش نکنم. گاهی هم میشه، موضوع پیدا نمی‌کنم برای نوشتن. به این در و اون در می‌زنم. وبلاگ دوستان رو می‌خونم. گالری موبایلم رو زیر و […]
آوریل 19, 2017

تمرین زبان بدن در بانک!

پیش‌نوشت. تا جایی که من می‌فهمم، تکیه بر خوانده ها درباره زبان بدن از کتابها و مقالات، و تلاش برای تحلیل و آنالیز آدمهای اطراف طبق آن کتابها و مقالات، کاری علمی نیست. آنهم کتابها و مقالات غیر بومی که طبیعتا و با توجه به فرهنگی بودن شدید این بحث، نمی‌توانند در فرهنگ ما چندان کاربردی داشته باشند. بنابراین کل نوشته‌ زیر را صرفا به عنوان مشاهده و خیال‌پردازی نویسنده در نظر بگیرید (هر چند برایم جالب است که این زبان بدن را در بانک های دیگر هم به دفعات مشاهده کرده‌ام). اصل نوشته: به نظر می‌رسد برای افرادی که به مترو […]
آوریل 18, 2017

تجربه‌ی من در مدیریت زمان (4) : ثبت فعالیت ها در اکسل

پیش‌نوشت. (آنچه گذشت!) چند وقت پیش بود که احساس کردم گفتگو درمورد تجربه های شخصی با موضوع مدیریت زمان می‌تواند به بهتر فکر کردن و ایده‌های خوبی منجر شود و در چند قسمت، مطالبی را در این باره نوشتم. در قسمت اول سری نوشته هایم با موضوع مدیریت زمان، به پیش زمینه‌های حرف زدن درباره مدیریت زمان پرداختم و گفتم که اگر هدف مشخص نداشته باشیم (یا اهدافِ خیلی زیاد یا گنگ و نامشخص و بدون اولویت بندی داشته باشیم)، اساسا دغدغه‌ای با نام مدیریت زمان و استفاده بهینه از زمان چندان معنا پیدا نمی‌کند. در واقع، سوال اول و […]
آوریل 17, 2017

کلیپ گنجشک ، پدر و پسر ؛ نسخه اصلی و کپی

1 چند وقت پیش، دوست خوبم حمید طهماسبی در وبلاگ خود به تبلیغی اشاره کرده بود (+) که قبل‌تر‌ها تلویزیون آن را پخش می‌کرد. کلیپی که در آن پدری مسن و سالخورده، کنار پسرش (که در حال خواندن روزنامه است) نشسته و با دیدن گنجشک، چند بار از او می‌پرسد : “اون چیه؟ “… اگر حوالی سال 88 اهل دیدن تلویزیون بوده باشید، احتمالا این کلیپ را هم – که در میان پیام‌های بازرگانی پخش می‌شده – دیده باشید: ‌ ‌ ‌ ‌ 2 این تیزر، از آن تبلیغاتی بود که دوستش می‌داشتم. اما چند سالی بود که آن را ندیده بودم و از خاطرم […]
آوریل 16, 2017

چه خبر از کتابخوانی؟ (3) : “راهنمای انتخاب یک نام موفق”

پیش‌نوشت. قاعدتا باید پست های مربوط به کتابخوانی را شنبه ها بنویسم (با خودم اینطور قرار گذاشته بودم). اما کوچک بودن این کتاب و شوق به پایان رساندن آن قبل از انتشار این مطلب، باعث شد این نوشته را یک روز به تاخیر بیاندازم. با خودم گفتم: فردا حتما دو سه ساعتی را به کتاب اختصاص بده و وقتی تمام کردی، در وبلاگ گزارشش را بنویس. اما مثل خیلی از برنامه‌ها که با هزار امید و آرزو، آنها را بدون انعطاف طرح ریزی می‌کنم، امروز هم از صبح آنقدر کارهای مختلف غیر برنامه ریزی شده بر سرم ریخت که تا الان […]
آوریل 15, 2017

نفرت از نمادها ، هم آغوشی با مصداق‌ها ؟

یک مطلبی در کانال تلگرامی فقط برای 30 روز محمدرضا شعبانعلی هست که بعضی وقت ها به یادش می‌افتم. شاید شما هم دیده باشید. فکر می‌کنم خیلی می‎‌شود راجع بهش حرف زد. اما الان فقط می‌خواستم خود نقل قول را بنویسم. در این چند روز به کرات یادش افتادم، اینجا می‌نویسم تا بیشتر جلوی چشمم باشد.. پی‌نوشت. مطالب کانال تلگرام محمدرضا (درباره تغییر مدل ذهنی) را قبل تر ها بصورت پی دی اف آماده کرده بودم. اینجا می‌گذارم تا اگر کسی دوست داشت مرور کند: فقط برای 30 روز (PDF)
آوریل 14, 2017

فرصت اشتباه کردن

اخیرا که با آشنایان و هم سن و سال های خودم صحبت می‌کنم، صحبت از آینده می‌شود و برنامه هایی که برای آن داریم. گاهی تکه ای از چیزی را که فکر می‌کنم درست است به آنها می‌گویم. البته اوایل با همه یک جور صحبت می‌کردم. اما می‌دیدم اکثرا چشمانشان گرد می‌شد و یک علامت سوال بزرگ روی سرشان ایجاد می‌شد! تا جایی که شاید اگر نمی‌خندیدم و احساس نمی‌کردند که دارم شوخی می‌کنم، به این فکر می‌افتادند که باید با تیمارستان تماس بگیرند! مثلا وقتی صحبت از کار می‌شد، می‌گفتم: چرا باید زندگی را چند تکه کرد. آیا نمی‌شود همه […]
آوریل 12, 2017
batna در مذاکره - مذاکره بیلبورد

مذاکره بیلبورد : جلسه دوم کلاس مذاکره دانشگاه شریف (خلاصه، تداعی‌ها و سایر نکات متفرقه)

پیش‌نوشت صفر. یکی از اتفاقات دوست داشتنی چند ماه اخیر برای من، لذت نشستن بر سر کلاس مذاکره محمدرضا شعبانعلی عزیز و شنیدن این درس از زبان این استاد دوست داشتنی بود که به کمک مکتبخونه، فراهم می‌شد. اما متاسفانه هفته قبل بود که جلسات کلاس، از روی سرور مکتبخونه برداشته شدند. دلیل این تصمیم را هنوز متوجه نشدم(آپدیت: فایل‌ها بعد از چند ماه مجددا روی سرور مکتب‌خونه هستند. هر چند دلیل این اقدام اعلام نشد). پیش‌نوشت یک. مطالب مطرح شده در این پست، تداعی‌های من بعد از دیدن فیلم کلاس برای بار دوم است و طبیعتا ممکن است بخش‌هایی از […]