آخرش که چی؟

پیش‌نوشت. این نوشته بیشتر از اینکه یک مطلب علمی باشد (که نیست)، گزارشی از وبگردی‌های من با دیدن یک پیام در تلگرام است. لطفا این را در نظر داشته باشید.

1

چند روز پیش در تلگرام، عکس زیر به دستم رسید:

عقده مادر - امنیت خواهی با انتخاب نکردن

‌ ‌

2

قبلا هم اسم mother complex را شنیده بودم. اما نمی‌دانستم یعنی چه. با دیدن این عکس، تصمیم گرفتم کمی در موردش تحقیق کنم.

در اینترنت چرخی زدم و مطالبی در این باره خواندم. متن های نوشته شده در این باره خیلی سنگین بود (شاید برای خواننده‌های حرفه‌ای بود که با آن واژگان آشنا باشند).

بالاخره و با کمک دوستم، به لینک‌هایی از سایت دکتر شیری رسیدم.

دکتر شیری، مفهوم mother complex را در در چند حالت مختلف و با زبان ساده توضیح داده بود.

مثلا در اینجا (+)، توضیح داده که وقتی چند روز مانده به کنکور، از رفتن به سر جلسه و ادامه تلاش ناامید می‌شویم، احتمالا این مادر کمپلکس است که ما را فیریز می‌کند: می‌ترسیم که کاری بکنیم. بنابراین ترجیح می‌دهیم کاری نکنیم – به خیال اینکه با کاری نکردن از عواقب کار اشتباه یا اشتباه در کار، در امان خواهیم بود.

یا در اینجا (+)، مفهوم “مادر کمپلکس” را به این صورت توضیح داده: “هر چیزی را در زندگی  به منبع تغذیه و امنیت مبدل کردن”. برای نمونه، وقتی می‌دانیم که اگر هم ارشد بگیریم وضعیت‌مان توفقر چندانی نخواهد کرد، اما می‌ترسیم که بعد از دانشگاه باید چه کنیم و طی یک استدلال به ظاهر منطقی ، با خود می‌گوییم : حالا این را هم بروم. اگر نروم ممکن است بعدا پشیمان شوم. (یکی از دوستانم با این فکر، الان مشغول تحصیل در مقطع دکتری است). (به نظر می‌رسد اینکه “امنیت” تا حد معقولی یکی از پایه‌های تصمیم گیری ما باشد، گیر افتادن در مادر کمپلکس تلقی نشود، اما توجه افراطی به “امنیت” و ماندن افراطی در ناحیه امن، احتمالا مصداقی از این مفهوم است.)

همچنین در جایی دیگر (+)، مواجهه با اژدها (= تصمیمات سخت) را به عنوان محل ظهور mother complex بیان می‌کند. مثل وقتی باید بعد از کنکور، برای ادامه تحصیل انتخاب رشته کنیم (یا در مثال دکتر شیری، خانمی که ده روز مانده به روز عقدش احساس نگرانی و شک می‌کند، در حال مواجهه با این مفهوم است).

‌ ‍‌

3

صدای mother complex را می‌شود این روزها شنید:

اگر ببازم و ضایع بشوم، چه کنم؟ (+)

اصلا من با سیاست های اصلی مشکل دارم…

خودم کارم را درست انجام می‌دهم. بقیه اش با من نیست…

فرقی ندارد که کدام انتخاب شود، برنامه‌ها از قبل نوشته شده… اصلا چرا باید بازیچه دست عده‌ای بشوم؟

آنها که رای داده اند چه شده؟.. آخرش که چی؟..

انتخاب با ماست که در برابر این صدا چگونه عکس العمل نشان بدهیم…

‌‌ ‌ ‌

2 Comments

  1. سلام محمد جان
    مطلب مفیدی بود. متشکرم

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *