راضی‌ام (واژه‌های دوست داشتنی)

قبلا درباره واژه‌های دوست‌داشتنی خودم، به امید اشاره کرده بودم (+).

چند وقتیست که فهمیدم به مفهومی دیگر هم احساس خوبی دارم: مفهومِ رضایت.

فکر می‌کنم راضی بودن آنقدر مهم هست که بشود آن را هدف نهایی زندگی در نظر گرفت. لااقل برای من، اینطور بوده که تمام تلاشم را بکنم تا طوری زندگی کنم که (به تعبیر محمدرضا شعبانعلی) در لحظه آخر به خودم بگویم «از زندگی خود راضی‌ام».

البته طبعا منظورم این نیست که سنجش رضایت را به لحظه مرگ موکول کنیم. بلکه در هر لحظه می‌توانیم میزان رضایت خودمان را بسنجیم – و شاید حتی خوب باشد که هر از چند گاهی از خود بپرسیم که آیا از “روند زندگی” خود راضی هستیم؟

اگر ناراضی هستیم، ببینیم این نارضایتی از کدام بخش‌ها نشات می‌گیرد و چه تغییراتی باید بدهیم تا رضایت‌مان بیشتر تامین شود؟

هر چند به نظرم فکر کردن به این سوال‌ها می‌تواند راه‌گشای حال و آینده ما باشد، اما اینها را گفتم که بگویم، طی چند ماه اخیر، از خواندن، شنیدن، گفتن و نوشتن عبارت “راضی‌ام” ، خیلی لذت می‌برم و اخیرا هم بیشتر از قبل از این عبارت، (آگاهانه) استفاده می‌کنم.

از طرفی، تجربه استفاده آگاهانه از عبارات مرتبط با رضایت به من نشان داده که بکار بردن آگاهانه‌ی آن کلمات ، می‌تواند یک حلقه با فیدبک مثبت در زندگی ما ایجاد کند (فیدبک مثبت، روندی است که شبیه غلتیدن گلوله برفی از بالای گوه، بعد از شروع، خود را تقویت می‌کند).

به عبارت دیگر، احتمالا استفاده‌ی آگاهانه از عباراتی مثل “راضی‌ام”، به مرور زمان منجر به رضایت بیشتر از زندگی، و این رضایت بیشتر، باعث تکرار بیشتر واژه «راضی‌ام» در مکالمات روزمره ما شود. و این چرخه، بارها و بارها تکرار شده و ادامه یابد…

3 Comments

  1. محمدرضای عزیز،
    چقدر این کلمۀ رضایت رو دوست دارم. ذهن من هم مدتیه درگیر این کلمه و البته این مفهوم شده و دوست دارم تجربه‌اش کنم و فکر می‌کنم توی روند خوبی قرار دارم ولی برام یه سؤال باقی مونده که از چندتا از دوستان دیگه‌مون هم پرسیدم و می‌خوام از تو هم کمک بگیرم.
    به نظرت، چیکار کنیم که بتونیم رضایت رو تجربه کنیم؟ تو فکر کن من می‌خوام در آینده‌ای نزدیک کاری رو انجام بدم که عاشقش هستم و ازش رضایت‌خاطر به دست میارم. چطوری می‌تونم این رشته رو پیدا کنم؟ تجربۀ خاصی داری؟
    (تا جایی که یادمه، نوشته بودی زمینۀ کاریت فروشندگی هست. هنوزم توی فروش داری فعالیت می‌کنی؟ آیا آینده‌ات رو توی همین رشته می‌بینی یا نه؟)
    هر قسمتیش رو که احساس کردی سؤال شخصی هست طبیعتاً می‌تونی جواب ندی.
    ممنونم ازت.

    • محمدرضا گفت:

      سلام سینا جان.
      به نظرم بحث رضایت یک مفهوم ذهنی هست و فرد به فرد، معنی متفاوتی می‌ده. در واقع، فکر می‌کنم رضایت چیزی هست که همه ما می‌دونیم اگه باشه چطوریه و چه حسیه، اما شاید گفتنش انقدر آسون نباشه – چون معیارها به شدت فرق داره.
      اما اگر بخوای از شخص من بپرسی، یکی از مترهای من برای سنجش رضایت خودم، موازنه‌ای از ورودی‌ها و خروجی‌های تو زمان حال هست. مثلا می‌گم من امروز این مواد اولیه از زندگی دم دستم هست، با اون مواد چه چیزی دارم می‌پزم؟ اگه حس کنم که غذای خوبی پختم، رضایتم بیشتره. اگه ببینم – به هر دلیل – با چیزی که فکر می‌کنم می‌تونم باشم فاصله دارم، رضایتم کمتر میشه.

      البته چیزهایی که اینجا برات نوشتم صرفا درد و دل بود که کامنت تو بی جواب نمونده باشه، وگرنه این بحث‌ها بزرگتر از درک منه 😉 به هر حال امیدوارم بتونیم رو به سمت رضایت بیشتر از زندگی حرکت کنیم که همونطور که گفتم، به نظرم هدف نهایی زندگی میتونه همین باشه:)

  2. محمدرضا گفت:

    برای خودم: یک کامنت از طرف دوست عزیزی برام ایمیل شده، این رو می‌نویسم که یادم بمونه «پست وبلاگ»

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *