چند هفته پیش که میخواستم دربارهی موضوعی مطلبی را در وبلاگم بنویسم، با استفاده از گوگل به سایت یک سخنران انگیزشی رسیدم.
البته این سخنرانی که از او حرف میزنم، قبلا فقط در حوزههای فردی سخنرانی انگیزشی داشت و لطف میکرد و با دریافت مبالغ نسبتا بالا، مردم را در رسیدن به موفقیت و متحول شدن همراهی میکرد. اما احتمالا با انگیزش خود و مدیریت بسیار بینظیر اهمال کاریِ خود، توانسته بود سخنران انگیزشی فروش هم بشود (هر چند احتمالا خود را سخنران «علمی» فروش و مدرس مهارتهای فردی میداند یا خطاب میکند).
موضوعی که پی آن بودم، از موضوعات کسب و کار بود.
مقاله، نسبتا طولانی به نظر میرسید و چون اخیرا مدل ذهنی ام، به سمت متن ها و مقالههای طولانی سوگیری مثبت پیدا کرده، با شوق و ذوقِ پیدا کردن یک منبع خوب، مشغول خواندن متن شدم.
مثالهای اولیه نسبتا سطحی – و تا حدودی غلط – به نظر میرسیدند. اما با خودم گفتم: حتما میخواهد خواننده کم کم گرم شود و بعد وارد اصل صحبت شود…
بعد از مقدمات، مقاله به چند توصیه رسید. “مراقب باشید که … ” و فهرستی از چند نکته که باید آنهار را حفظ و رعایتشان کنیم.
کمی حوصلهام سر رفته بود.
با خودم فکر میکردم احتمالا گوگل هم – مثل ما – دچار خطای هالهای (+) است که به شخصی که سایتش در زمینهی سخنرانی برای توسعه شخصی سابقه دارد، در مباحث کسب و کاری هم رتبهی خوب میدهد.
در چند خط بعدی که متن را با بی حوصلگی میخواندم، به یک ویدئو، متن همان ویدئو، تبلیغ سمینار آن سخنران، تبلیغ محصولات او و خلاصه تبلیغ هر چیزی که میتوانستند پیشنهاد دهند یا بفروشند، رسیدم.
از تبلیغ و ویدئو و متن ویدئو هم که بگذریم، این نکته هم روی اعصاب بود که هر چند وقت یکبار و در میانهی مقاله، جملهای را با فونتی شبیه فونت متن نوشته بودند که:
پینوشت1. من هم در گذشته به بعضی سخنرانیهای انگیزشی گوش دادهام – اما فکر میکنم به هر حال هر کسی ممکن است در گذشته کارهایی کرده باشد که امروز از تصور میزان مسخره بودن آنها، خنده اش بگیرد!
پینوشت2. معرفی سخنرانی انگیزشی در متمم