پیشنوشت: دستهبندی زیر اگرچه بعد از حدود یکسال فعالیت نسبتا مستمر در توییتر به ذهن من رسیده، احتمالا بهترین و کاملترین دستهبندی ممکن نیست. اما به هر حال، ترجیح دادم آن را نوشته و به تدریج کامل کنم. لطفا آن را به عنوان یک دستهبندی اولیه و در حال تکمیل از کاربران توییتر فارسی در نظر بگیرید [آپدیت: 13 بهمن].
اصل مطلب:
فکر میکنم اولین بار اصطلاح جزیرههای کاربران را از زبان سعید شنیدم. او کاربران سایت متمم را ساکنان جزیرههای مختلفی میدانست که همدیگر را دنبالکرده و با هم ارتباط دارند، اما بیشترِ این ارتباط با چند «کاربر همجزیره» شکل میگیرد.
از آنجا که استعاره «جزیرههای کاربران» را دوست داشتم، کمی آن را بالا و پایین کردم. با خودم فکر کردم که آیا میتوانیم بگوییم هر اکوسیستم با ماهیت شبکهاجتماعی هم از جزیرههایی از کاربران تشکیل شده؟
چیزی که بعدها فهمیدم در بسیاری از موارد از لحاظ آماری هم قابل تحقیق و بررسی است.
شاید یکی از علل این زندگی جزیرهوار تمایل ذاتی انسان به زندگی اجتماعی در کنار همفکران و همکیشان خود باشد. نکتهای که به نظر میرسد مدیران شبکههای اجتماعی هم از آن استقبال کردهاند و به همین دلیل است که تلاش میکنند کاربران مرتبط با مدل ذهنیمان را برای دنبالکردن به ما پیشنهاد دهند – تا زمان بیشتری در آن شبکه اجتماعی بگذرانیم.
درباره جزیرهها در شبکههای اجتماعی باید بطور مفصل صحبت کنیم. در اینجا صرفا میخواهم بعضی گروههای کاربران توییتر فارسی را فهرست کنم که احتمالا هر یک از چندین جزیره کوچکتر تشکیل شدهاند.
حتی بدون دسترسی به آمار میتوان حدس زد روزمرهنویسها بخش قابلتوجهی از محتوای روزانه توییتر را تولید میکنند. عبارت معروف whats happening هم نشان میدهد سیاستگذاران توییتر به انتشار آنچه اتفاق میافتد – در هر زمانی و هر موضوعی – علاقهمندند.
«تو این هوا سگ بیرون میاد که من اومدم؟»، «جوراب تازه خریدم» و «اول ماه شد پس کی حقوقها رو میدن؟» از جمله توییتهای روزمره هستند.
این توییتها حال و روز کاربران را تشریح میکند و اگرچه خیلی از کاربران توییتهایی از این جنس دارند، بعضی کاربران حجم قابل توجهی از توییتهای خود را روزمره مینویسند و دوستان خود را هم از این گروه انتخاب میکنند.
بخش بزرگی از قدیمیهای توییتر از همین روزمرهنویسها هستند که با حضور همیشگی و بدون توقف، زمان قابل توجهی در توییتر صرف کرده و حتی در دل یا عیان، خود را دارای حق آب و گل و مالک توییتر میدانند!
این کاربران چندان درگیر موضوعات روزمره نمیشوند و سرشان به کار و حرفه خودشان گرم است، طوری که میتوان سیر مطالعاتیشان را از موضوع توییتهایشان بهراحتی دنبال کرد. توییتهایی که معمولا تخصصی یا حول موضوعاتی مشخص و ثابت است.
بعضی از این کاربران همیشه هم در توییتر نیستند. گاهی میآیند، چند توییت، ریتوییت و ریپلای میزنند، از تجربههایشان میگویند و میروند. از این دسته برای نمونه و بهطور خاص امیر مهرانی (اکانت amirmehrani) را در ذهن دارم که تجربههای ارزشمندی را از کار با منابع انسانی شرکتها و تیمهای مختلف به اشتراک میگذارد.
گروهی از کاربران با هدف شبکهسازی شغلی – حرفهای در توییتر فعالیت دارند.
این گروه غالبا توییتی منتشر یا بازنشر نمیکنند. حتی شاید زمان زیادی هم در هفته – یا ماه – به توییتر اختصاص ندهند و صرفا برای در ارتباط بودن با صاحبنظران حوزه مورد علاقه خود در توییتر حضور داشته باشند.
بدون هیچ دادهی جانبی احتمالا بتوان حدس زد جزیره شبکهسازها در همسایگی جزیره تجربهنگارها بوده و همپوشانیهای متعددی هم دارند.
یکبار یک سیاسینویس به من گفت که “هیچ کس برای رضای خدا توییت نمیزند!“
جمله ارزشمندی که اگر نشود آن را به تمام توییتر ربط داد، لااقل میشود به سیاسینویسها مرتبط دانست! البته گروه خود دستههای مختلفی دارد. غالب کاربران این دسته چندان به حق، حقیقت و مردم کاری ندارند و مواضع و موضوعات مرتبط با گروهِ مطلوب برایشان اهمیت دارد.
تحمل بعضی از این کاربران – طبیعتا مستقل از جهتگیریشان – چندان راحت نیست. مثل کاربرانی که میتوانند از آتشسوزی، سقوط هواپیما و خلاصه هر اتفاقی که فکر کنید در همان ثانیههای اول برداشتی سیاسی برای متهم کردن رقیب خود بسازند.
بعضی کمی حرفهایترند و حتی اگر میخواهند نظر خود را تحمیل کنند، آن را با توییتهای دیگر مخلوط میکنند تا قابل تحملتر باشد.
گروهی حتی از این هم حرفهایتر، در ابتدا با فان و سرگرمی و کمی بازی با خطوط قرمز میآیند و وقتی معروفتر شدند، وجهه سیاسی خود را کم کم آشکار میکنند… بگذریم!..
به علت تاثیرگذاری جو توییتر بر جریان کلی فضای آنلاین گروههای مختلفی برای حضور منسجم در آن برنامه دارند.
البته در اینجا هم زیرگروههای مختلفی داریم. رباتهای توییتری، کاربران فلهنویس و بازنشرکننده با هدف ترند هشتگهای خاص و گروههای هوشمندتر برای تاثیرگذاری طبیعیتر، بعضی از سازماندهیشدههای توییتری هستند.
هرچند توییتر تلاش میکند تا اکانتهای این دسته را شناسایی و مسدود (ساسپند) کند، همچنان فعالیت سازماندهیشدهها در توییتر فارسی دیده میشود.
اکانتهایی که غالب توییتهای آنها ریتوییت هست و میتوان آنها را نوعی دستچینکننده توییتر هم دانست. بسیاری از ریتوییتکنندهها رباتیک بوده و توییتها را با معیار خاصی ریتوییت میکنند (مثلا: توییتهایی که در یک ساعت 1000 لایک گرفته، یا هشتگی خاص را استفاده کرده باشند).
اما شاید فکر کنید که چرا باید یک کاربر این کار را بکند؟ جوابها از موارد سرراستی مثل تبلیغات و درآمدزایی، تا هدفهای پیچیدهتری مثل تاثیرگذاری بیشتر یک جریان فکری، متفاوت هستند.
بعضی کاربران رسالت حضور خود را در فضای آنلاین – و گاه حتی در فضای فیزیکی – فعالیت برای برآورده شدن حقوقی میدانند که احساس میکنند نیاز به توجه دارد. مثل فعالین حقوق کودکان، فعالین حقوق معلولین، فمنیستها و … .
بررسی این گروه به آسانی گروههای دیگر نیست و اهداف مختلفی از طرح موضوعات مورد بحث در این گروهها میتواند دنبال شود که فعلا از آن میگذریم.
بطور خاص بازیگران، خوانندگان، ورزشکاران و سایر کاربران سرشناسی که اعتبار دنیای برخطشان به لطف شهرت دنیای فیزیکیشان است. حرفها و رفتار این کاربران معمولا بیشتر از کاربران عادی دیده شده و احتمالا بطور بالقوه توانایی جریانسازی بیشتری دارند.
فراگیر شدن فیل.تر.شکنها، کاهش محدودیت برای تعداد کاراکتر با 280 کاراکتری شدن توییتر و حضور رو به رشد مسئولین در این فضا، برخی از دلایلی است که جذابیت این شبکه را برای گروهی از کاربران اینستاگرام بیشتر کرده.
هر چند بیشتر شدن شوآفها و اشتراکگذاری گل و شعرهای عاشقانه، بارها سر و صدای برخی از گروه 1 (که گفتم خود را مالک توییتر میدانند!) را درآورده، خوب یا بد، مهاجرین اینستاگرامی امروز بخشی از توییتریستها را تشکیل میدهند و فهم این شبکه اجتماعی بدون در نظر گرفتن گروه تر و تازه و سرخوش اینستاگرامی ممکن نیست.
***
اما چند سوال؛
به نظر شما تاثیرگذاری هر گروه یا جزیره بر فضای کلی توییتر فارسی، و احتمالا سراسر فضای آنلاین و حتی محیط فیزیکی، چقدر است؟ آیا میتوان حجم محتوای تولیدی را ملاک تاثیرگذاری دانست؟ اگر نه، چه معیاری برای سنجش تاثیرگذاری مناسب است؟
درباره عمق نفوذ پیامها، آیا میتوان دستههای مشخصی را برای انتقال بهتر پیام، و در گام بعد انتشار پیام ویروسی، انتخاب کرد؟
در ادامه درباره این سوالها و سوالهای مشابه بیشتر فکر خواهیم کرد.
راستی، شما چه جزیرههای دیگری میشناسید که در اینجا فهرست نشده؟
پینوشت. نام دسته دوم (تخصصینویسها) به پیشنهاد یاور عزیز بوده که فکر میکنم از نام قبلی (تجربهنگارها) دقیقتر هست.
2 Comments
تخصصینویس ها
آنهایی که روی یک موضوع خاص فوکوس کرده و مینویسند.
با مهر
یاور
حق با توست یاور.
البته در ذهن من در کنار تجربهنگار ها قرار میگیرن و باید تعریف تجربهنگار رو جامعتر کنم. البته حالا که نگاه میکنم نامگذاری تو دقیقتر و رساتر هست. نام رو هم عوض میکنم.
ممنون.