این روزها به لطف اینترنت نیمبند تا حدی آزاد، اخبار بیش از آرزو و خواست سیاستمداران، تابع پارامترهای دیگری در شبکهها توزیع شده و به گوش مردم میرسد. یکی از این اخبار که نقل محافل شده، موضوع آینده اینترنت در ایران و تاثیر طرح به اصطلاح «صیانت از کاربران فضای مجازی» بر آن است.
چون چند روزی از شروع این موضوع گذشته، حدس میزنم همه ما درباره این طرح تا حدی شنیده باشیم. پس در اینجا به اصل طرح نپرداخته و در موضع منتقد و طرفدار هم به آن نگاه نمیکنم.
چه آنکه هرچقدر هم بر این طرح نقد وارد کنیم، با جدیتی که در مسئولین میبینیم و پیامهایی که آشکارا به آنها داده شده، به نظر میرسد اصل تصویب آن (با هر تغییر ظاهری) ناگریز باشد. هرچند باز هم در جای مناسب، نقدها و حرفهایمان را میزنیم.
اما تحلیل آینده اینترنت کشور، برای ما که مهارتهایی در فضای آنلاین داریم، مهمتر از سایر مردم است. در اینجا سعی میکنم سناریوهای محتمل فضای آنلاین را لیست کرده و احتمال وقوع هر یک را تخمین بزنم (اصل سناریوهای آورده شده در اینجا مربوط به من نیست. اما به دلایلی از ارجاع مستقیم به منبع خودداری میکنم. اگر کامنت بگذارید، منبع را برایتان ایمیل میکنم).
احتمال وقوع هر سناریو میتواند روی برآورد ما از ریسک کار در اینترنت تاثیر مستقیم بگذارد و به همین دلیل، با تغییر شرایط و این تخمینها، باز هم در این باره مطلب خواهم نوشت.
اگرچه آنطور که مشخص است، هدف اصلی دنبالکنندگان این طرح رصد و کنترل هرچه بیشتر فضای آنلاین است، اما چیزی که آنها میخواهند با چیزی که در عمل پیادهسازی و اجرا میشود، به دلایل مختلف میتواند کاملا یکسان نباشد.
به هر حال، به نظر میرسد حالتهای اصلی پیشروی مردم ایران بعد از یک دوره گذار میانمدت ۶ ماه تا نهایتا دو سال، یکی از چهار مورد زیر باشد:
۱- سناریو اول: اینترنت به آن معنا که واقعا هست، یعنی شبکه جهانگستر وب، از دسترس خارج شده و یک شبکه محلی اطلاعات که همان اصطلاح غلط «اینترنت ملی» است، جایگزین آن شود.
به اسنپ دسترسی داریم، و دیجیکالا و آپارات و پیامرسان بله و سروش و تمام سایتهای داخلی که در داخل کشور میزبانی میشوند. اما تمام سرویسهای بینالمللی قطع میشوند؛ گوگل و یوتیوب و تلگرام و واتساپ و جیمیل و … همگی از دسترس خارج شده یا قابل استفاده نیستند.
این حالت، وضعیتی شبیه آبانماه ۹۸ میشود (+).
البته از آنجا که نمیشود کل اینترنت را «برای همه» بست، این طرح چالشهای اجرایی خواهد داشت. فرضا برای دسترسی به سرویسهای بینالمللی برای افرادی که ریموت کار میکنند، یا دانشگاهها، ویپیانهای خاصی تعبیه میشود. هرچند خود این نقطه تناقض دارد و اگر تعداد دسترسیها خیلی زیاد باشد، عملا کارایی روش به کلی زیرسوال میرود و تبعیض دسترسی، نارضایتی زیادی میتواند ایجاد کند.
از طرفی دور زدن اینترنت در این وضعیت میتواند پولساز باشد و برای عدهای احتمالا به روشی برای کسب نان تبدیل شود.
با توجه به همه ویژگیهای بالا، اگرچه فکر میکنم تسلط بالای این فضا مطلوب گروهی باشد، اما این حالت احتمالا پایدار نخواهد بود و شاید تا ۱۵٪ بتوان احتمال داد که این گزینه در میانمدت اجرایی شود (البته بعید است سیستم در این حالت بماند. یا به حالتهای دیگر میرود یا مشکلات دیگری ممکن است ایجاد کند).
۲- دومین سناریو، سختی بیش از پیش دسترسی به سرویسهای خارجی هست.
در این حالت اینستاگرام و همه شبکههای اجتماعی خارجی، فیلتر خواهند بود. سایتهایی مثل گوگل و یوتیوب هم. اما دسترسی به فیل.ترشکن همچنان برقرار است. هرچند سعی میشود این دسترسی آسان نباشد تا به تدریج کاربران از پلتفرمهای خارجی کوچ کنند.
افزایش قیمت بهای اینترنت بینالملل هم میتواند از ترفندهای این حالت باشد.
شبیه اتفاقی که برای صنعت خودرو افتاده است، سرویسهای ایرانی با بهره از وامهای کلان و تقاضای بالقوه موجود، تا حدی رشد میکنند و در سطحی به مراتب کمتر از نمونه فعلی و جهانی، متوقف میشوند.
فرسایشیترین حالت را میتوان این سناریو دانست و اینترنت، در شرایطی سختتر از وضعیت فعلی، به حیات خود ادامه میدهد.
فکر میکنم این حالت بیشترین احتمال را خواهد داشت و امروز، چیزی بیشتر از ۶۰٪ احتمال را در ذهنم برای این سناریو در نظر میگیرم.
۳- سناریو سوم: ممنوعیت ماهواره.
گروهی فکر میکنند ممکن است سرنوشت اینترنت، چیزی شبیه ممنوعیت ماهواره باشد. یعنی ممنوع هست، ولی کسی به افرادی که این ممنوعیت را دور میزنند کاری ندارد و عملا، انگار ممنوع نیست. یا آن را با ممنوعیت ویدیو مقایسه میکنند که موقتی بود و به هر حال افرادی استفاده میکردند.
باز هم تمامی سرویسهای خارجی قطع ولی فیل.ترشکن نسبتا راحت پیدا میشود. داخلیها هم وامها را گرفته و خرج کردهاند و معدودی هم سرویسهای متوسطی ارایه دادند.
فکر میکنم مقایسه ماهواره با اینترنت چندان قابل دفاع نباشد.
مثلا اینکه ماهواره قطعا یک رسانه است و نقش آن با شبکهاجتماعی تفاوت محسوسی دارد (قبلا درباره رسانههای اجتماعی و شبکههای اجتماعی مطلبی نوشتهام: اینجا). وقتی یک شبکه ماهوارهای مطلبی بگوید، صرفا آن شبکه مطلب را گفته و موضع بیستوسی هم در مقابل آن مشخص است؛ حتی قبل از اینکه موضوع را بدانیم، میتوانیم کلمات مجری را با دقت خوبی حدس بزنیم.
اما وقتی مردم از چیزی در شبکههای اجتماعی میگویند، چند میلیون نفر با موضوعی مخالف هستند و نمیتوان آن را به آسانی انکار کرد.
در سالهای اخیر، تجربه جناح سیاسی وابسته به قدرت هم درباره شبکههای اجتماعی چندان مثبت نبوده. آنها اگرچه با تعدیل ایدئولوژی، یا حتی با برعکس کردن بعضی ارزشها ذیل اکانتهایی خاص، سعی کردند جایگاهی در توییتر فارسی پیدا کنند، این کار هرگز موثر محسوب نشد.
همه این موارد باعث میشود این گزینه یک گزینه نامطلوب تلقی شود و جز به اجبار، به آن تن داده نشود. در مجموع، احتمال این حالت را ۲۵٪ برآورد میکنم.
۴- در چهارمین سناریو و خوشبینانهترین حالت، این طرح رای نمیآورد و به روال سابق ادامه میدهیم، که با توجه به منشا احتمالی طرح، احتمال این گزینه را کمتر از ۱٪ میبینم.
حال باید صبر کرد و اتفاقات روزهای بعد را دید.
نظر شما درباره آینده اینترنت در ایران چیست؟ حالت دیگری هست که بتوان آن را مستقل از این چهار حالت دانست؟ یا آیا نظر شما درباره احتمال هر سناریو متفاوت هست؟ میتوانید در کامنتها بنوسید تا با هم صحبت کنیم.
—–
نوشته مرتبط: تعداد کاربر ایرانی اینستاگرام، تلگرام و توییتر
1 Comment
بنظرمن بسیار منطقی و واقع بینانه تحلیل کردید، متاسفانه روزهای خوبی پیش روی اینترنت کشور نیست