زندگی در جستجوی تغییر (2) : “عید نوروز ، فرصتی برای تغییر”

(نوشته شده در ۱2 اسفند ۹۵)

.

مقدمه. نزدیک عید نوروز که می‌شود، یاد به این فکر می‌افتم که میزان رضایتم از زندگی چقدر است، و اینکه آیا لازم است مواردی را تغییر دهم تا میزان رضایتم از زندگی افزایش یابد؟ اگر جواب مثبت است، سوال بعدی این می‌شود که: چه مواردی را؟ و چگونه؟

1

همانطور که قبلا هم گفته‌ام، تغییر، تغییر کردن و زندگی در جستجوی تغییر، یکی از موضوعات مورد علاقه‌ی من است.

همیشه از یکنواختی گریزان بوده‌ام و به دنبال تغییر بودن را مثبت می‌دیده‌ام – شاید چون هنوز چیزی را که کاملا می‌خواهم پیدا نکرده‌ام.

اما تغییر چیزی نیست که بشود در عمل با آن شوخی کرد!

شما را نمی‌دانم. اما برای من، هر چقدر هم که بگویند و بگویم که تغییر هیجان دارد و لذت؛ اما در عمل تغییر معمولا مشکل است و درد آور. به نظرم چیز خوبی است که همیشه دوست دارم از آن صحبت کنم. آن را توصیف کنم و آرزو کنم برای دوستانم باشد – تا رشد و پیشرفت کنند. اما برای خودم و موقع تغییر، مغزم مقاومت می‌کند. انگار چیز خوبی است که دوست دارم برایم اتفاق نیوفتد!

به هر حال، اگر بخواهم خوشبین باشم، همین که هنوز شوق تغییر دارم هم اتفاق خوبی است.

2

تغییری که از آن صحبت می‌کنم، فکر می‌کنم بیشتر از هر چیز، تغییر هدف باشد – که به واسطه‌ی آن مسیر نیز لزوما تغییر خواهد کرد (حتی اگر شده کمی متفاوت تر از مسیر قبلی).

یعنی در واقع، باید دوباره هدف‌گذاری کنم و به دنبال هدفی باشم که احساس می‌کنم رضایت مرا در بلندمدت به نحو بهتری برآورده خواهد کرد.

اما خود هدف‌گذاری، کار چالش برانگیزی است.

به قول مازلو که می‌گفت (نقل به مضمون):

اینکه بدانیم چه می‌خواهیم کار ساده‌ای نیست. بلکه حاصل شناختی سطح بالا از خودمان است.

نمی‌خواهم با صحبت از هدف و هدف‌گذاری این پست را بیش از این آشفته کنم. فقط خواستم بگویم منظورم از تغییر در اینجا، تغییر در هدف است که احتمالا به تغییر مسیر نیز منجر می‌شود.

3

الان داشتم روزهای مانده تا پایان سال را می‌شمردم. 19 روز مانده.

برای من عید نوروز بیشتر از اینکه جشن آمدن بهار باشد یا جشنی تاریخی، فرصت فکر کردن به سال گذشته و سال آینده است. و اینکه کدام قسمت‌های زندگی نیاز به تغییر دارد که بیشتر به چیزی که می‌خواهم شبیه و نزدیک باشد.

پارسال بود که محمدرضا جان پیشنهاد جالبی داد:

اینکه قبل از عید، تغییر را آغاز کنیم و روز عید که دیگران تازه به فکر تغییر می‌افتند  – که اغلب هم به دلیل «خوشبینی افراطیِ ناشی از نقطه شروع»، نافرجام می‌ماند – ، ما موفقیت بخشی از تغییر هایمان را جشن بگیریم.

امیدوارم فرصت کنم ( یا بهتر است بگویم: کنیم) و سری “با متمم تا عید نوروز” را دوباره بخوانم و تغییر را قبل از عید، آهسته و تدریجی آغاز کنم.

پی‌‎نوشت. لینک های مفید از روزنوشته‌های محمدرضا شعبانعلی

  1. هدف استراتژیک یا رقابتی؟
  2. با متمم تا عید نوروز (13 نوشته)

 

2 Comments

  1. رحيمه گفت:

    محمد رضا جان ، در مورد تغيير و حاشيه هاى مربوط به اون ، متمم و روزنوشته ها آنقدر كامل مطلب رو گفتن كه جايى براى حرف تازه نيست . منتها در مورد گريزان بودن از يكنواختى كه بهش اشاره كردى مى خواستم بگم كه تا وقتى جوان هستى ، بهتره كه هدف هاى مختلف رو امتحان كنى تا به اون چيزى كه مورد علاقه ات است اندكى نزديك تر بشى و شايد هم اصلا پيداش كنى . ( كمى شبيه توصيه هاى مامان بزرگ ها شد :))

    • محمدرضا گفت:

      رحیمه ی عزیز
      ممنونم که برام نوشتی و راهنمایی‌ام کردی 🙂
      بله تقریبا همین توصیه‌ی خوبی که گفتی رو می‌خوام اجرا کنم. کمی جرات و جسارت می‌خواد که امیدوارم بتونم تا حد خوبی داشته باشم.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *