پیشنوشت صفر. یکی از اتفاقات دوست داشتنی چند ماه اخیر برای من، لذت نشستن بر سر کلاس مذاکره محمدرضا شعبانعلی عزیز و شنیدن این درس از زبان این استاد دوست داشتنی بود که به کمک مکتبخونه، فراهم میشد.
اما متاسفانه هفته قبل بود که جلسات کلاس، از روی سرور مکتبخونه برداشته شدند.
دلیل این تصمیم را هنوز متوجه نشدم(آپدیت: فایلها بعد از چند ماه مجددا روی سرور مکتبخونه هستند. هر چند دلیل این اقدام اعلام نشد).
پیشنوشت یک. مطالب مطرح شده در این پست، تداعیهای من بعد از دیدن فیلم کلاس برای بار دوم است و طبیعتا ممکن است بخشهایی از آن دارای اشکالاتی باشد.
اصل نوشته:
در جلسهی دوم، موارد مختلفی از موضوعات مختلف و جنبههای مذاکره در کلاس بحث شد که مهمترین آنها عبارتند از :
حالا، سعی میکنم مهمترین نکات مطرح شده در کلاس را بطور خلاصه و آنطور که متوجه شدم بنویسم.
پرایمینگ بحث جالبی است که محمدرضا در فایل تصویری رقابت هم به آن اشاره کرده بود.
هر چند پرایمینگ مفهوم بزرگی است (و حول “آمادهسازی و تغییر عملکرد ذهن” تحت تاثیر محیط بحث میکند)، در اینجا منظور محمدرضا از مطرح کردن آن تاکید بر این نکته بود که ذهن ما یکدفعه نمیتواند وارد مود یادگیری شود. و برای یادگیری واقعی یک مفهوم، ابتدا ذهن باید برای یادگیری آن پرایم شده باشد. (تاثیر این نگاه محمدرضا را در برخی از دروس متمم هم دیده ام. مخصوصا دروسی که فهم آنها نسبتا مشکل هستند، ابتدا با یک مثال عامیانه شروع میشود تا ذهن کم کم به فضای بحث عادت کرده و به اصطلاح پرایم شود).
شاید مهمترین جملهی این بخش، جملهای است که محمدرضا روی اسلاید نوشته بود: “ارزش، بر اساس تفاوتها ایجاد میشود [نه شباهتها].“
جستجو برای ارزش، ایجاد ارزش و تقسیم ارزش بحث مفصلی است که نکتهی مهم اش این است که هنر مذاکره کننده این است که ببیند چه ارزشهایی دارد که برای خودش خیلی اهمیت ندارند، اما برای طرف مقابل مهم – و گاهی حیاتی – هستند.
در هر لحظه مذاکره هم، اگر تعداد ارزشها نسبتا زیاد و متفاوت باشد، میتوان آنها را با هم معامله کرد و به مفهوم “برد-برد” نزدیک تر شد. (integrative). اما گاهی هم هست که واقعا چیزی تقسیم میشود (مثل چانه زنی بر سر نرخ تاکسی دربست). در این حالت مذاکره به سمت مذاکره رقابتی نزدیک میشود و دیگر نمیتوان به “برد-برد” فکر کرد (Distributive).
در مذاکره Distributive و در بهترین حالت، شاید بتوان به مفهوم منصفانه بودن فکر کرد: جوری تقسیم کنیم که به هر حال همه راضی باشند – یا خیلی ناراضی نباشند یا حواست باشد طرف مقابل طوری تقسیم نکند که تو خیلی ناراضی باشی!.
یعنی اگر سوالی، حرفی، نکتهای یا بحثی هست که میتواند قبل از جلسهی مذاکره درباره اش فکر شود و تصمیم گرفته شود، به جلسهی مذاکره آورده نشود.
اجزای مهم در برنامه ریزی برای مذاکره:
1- BATNA یا Second] Best Alternative to a Negotiated Agreement]
مهم ترین سوالی که باید قبل مذاکره پاسخ داده شود: اگر به توافق نرسیدیم، دومین بهترین آلترناتیو من چیست؟
2- Issues یا موضوعات مذاکره
حتما روی یک برگه، چک لیست موضوعات اصلی مورد مذاکره را بنویسید.
بنویسید که در مذاکره حول چه موضوعاتی صحبت خواهید کرد – وگرنه احتمال فراموش کردن یا تخمین اشتباه ارزش موضوعات حین جلسه ی مذاکره (و تنش بالای آن) بسیار زیاد است.
3- Walkaway Point یا نقطه ترک مذاکره
خط قرمز هایتان را معین کنید (حتما حتما قبل مذاکره).
در چه شرایطی، خداحافظی کرده و مذاکره را رها میکنید؟
خانه تان را نهایتا چند میفروشید؟ بیشترین مقداری که برای خودرو خواهید پرداخت چقدر است؟
اگر نداشته باشی، به راحتی طعمه استراتژی کالباسی خواهی شد!
نکته: خط قرمز را بعد از جمع آوری اطلاعات، با توجه به شرایط کلی مشخص کن. اما بستن خط قرمز صرفا روی شرایط طرف مقابل، احتمال دارد در بلند مدت از ما یک مذاکره کننده فرسوده بسازد.
نکتهی مهم: خط قرمز به هیچ وجه افشا نمیشود.
میان پرده: خط قرمزِ لو رفته.
با خودم به این فکر میکنم که اگر طرف مقابل گفت خط قرمز تو را میدانم، اقدام بعدی من چه باید باشد؟ (دو حالت دارد. یا بلوف میزند یا واقعا میداند.)
آیا با خط قرمزِ لو رفته همچنان میتوان مذاکره خوبی داشت؟
به نظرم – و با منطق الانِ من – ما باید تلاش کنیم که خط قرمزمان لو نرود. حتی اگر طرف مقابل صاف روبروی ما ایستاد و گفت میدانم قیمت تمام شدهی این برای تو چقدر است، باز هم نباید گفت: آره تو راست میگی!..
اما به هر حال، به نظر میرسد به سرانجام رسیدن مذاکره روی خط قرمز، بهتر از fail شدن مذاکره باشد (چون در هر صورت خط قرمز را به همین دلیل تعریف کردیم که تا آن نقطه هم حاضر به توافق بودهایم). [اصلا مطمئن نیستم.]
پایان میان پرده.
نکته ای کاربردی:
صحبت درباره چیزهایی که مستقیما به بحث مربوط نمیشوند، توسط یکی از طرفین مذاکره، با هدف مغشوش کردن ذهن طرف مقابل.
حمله به طرف مقابل. تحقیر او. حمله به قومیت او. جنسیت او. رنگ کت یا پیراهن او و … از جمله این موارد هستند.
اگر این ترفند در برابر شما اجرا شد، سه راه کلی دارید (خروج از مسیر مذاکره یا ترک جلسه یا دعوا یا دفاع از پاسخ خود در مقابل سوال توهین آمیز طرف مقابل ، جزو راه ها نیست. زیرا نتیجه مذاکره برای ما مهم است.)
یک. رد بشوید. انگار اصلا نشنیده اید (اگر روبرویی از شما بزرگتر است – از هر لحاظ – نمی توانید از این گزینه استفاده کنید چون بی ادبی تلقی می شود و روبرویی ضایع می شود!)
دو. قبول کنید! (حق با شماست…)
سه. اغراق کنید! (حالا خبر ندارید! حتی بدتر از این هم هستم!…)
* مدیریت زمان جلسه، داشتن opening و خاتمه مناسب مهم است.
* دسته ای از ترفند های مذاکره gambling tracks نامیده می شوند. حقه های قمار گونه، با احتمال زیادی شکست می خورند – و حتی ممکن است کل مذاکره fail شود – و با احتمال بسیار کمی، نتیجه ی فوق العاده دارند. (بردن مذاکره به سایه هم یکی از همین ترفند هاست)
* سکهی بازی مذاکره، اطلاعات است. حواست باشد اطلاعاتت را چطور خرج می کنی.
* ایده ی جالب نوشتن مذاکره روی دو سمت یک برگه سفید (حین مذاکره) برای تسلط بهتر بر روند جابجایی اطلاعات و امتیاز ها.
گروه مانوش (سمت راست)
.
نام گستر (سمت چپ)
فکر کنم دو عبارت زیر هم بد نباشند :
برای نام گستر، یک راه، گفتن قیمت حدودی بود و درخواست اطلاعات از طرف مقابل: قیمت تابلوهای ما در رنج 50 میلیون تومان هست. در ماههای خلوت تر کمی کمتر و در ماههای شلوغ تر، طبعا کمی بیشتر. حالا شما بگید چی نیاز دارید؟
برای مانوش، پرسیدن میزان تخفیف عرف نام گستر، و مخصوصا دیدن حالت چهره و زبان بدن اعضای آن حین مواجهه و پاسخ به این سوال: چقدر جای تخفیف داره این مبالغی که گفتید؟ (و بعد، چهار چشمی زل زدن به صورت طرف مقابل!)
البته طبیعتا من هم میدانم که گفتن این نکات پای کیبورد حساب نیست. اما به هر حال و به عنوان تمرین، این ها را نوشتم.
ممنونم از همه ی بچهها و محمدرضای عزیز.
پینوشت. لینک دانلود غیر مستقیم دو فایل پی دی اف جلسه ی دوم (توزیع شده در کلاس) : اینجا.
3 Comments
[…] * لینکی که در آن چند خطی درباره پرایمینگ نوشتهام (در پست مربوط به جلسهی دوم کلاس مذاکرهی دانشگاه شریف) : اینجا. […]
[…] هست. در این جلسه بخشهایی از برگه توزیع شده در جلسه مذاکره بیلبورد و بطور خاص موضوع “موضع گیری در مذاکره” توضیح […]
[…] از اشتباهاتی که گاهی در مذاکره رخ میدهد – و در مذاکره بیلبورد هم رخ داد – مذاکره بر سر منافع غیراصلی […]