آوریل 8, 2017

تراوشات ذهنی درباره وبلاگ‌نویسی ، از دید یک وبلاگ‌نویس با 99 نوشته

این پست ، صدمین نوشته‌ای است که روی وبلاگم می‌نویسم. اگر بخواهم صادق باشم، وقتی نوشته‌های اول را می‌نوشتم، این نقطه بسیار دور و رسیدن به آن نسبتا بعید به نظر می‌رسید. اما من هم مثل بسیاری دیگر از بچه‌های متمم، از چند ماه پیش شروع به وبلاگ نویسی کردم و امروز، به صدمین پست رسیده‌ام. در این صد پست، درباره هر چیزی که به ذهنم می‌رسید نوشتم. گاهی خاطره نوشتم و گاهی، چیزهایی را که درباره بازاریابی به ذهنم می‌رسید. گاهی هم درد و دل کردم. هر چند در این لحظه می‌دانم هنوز راه بسیار بلندی پیش رویم هست، اما […]
آوریل 7, 2017

با متمم تا عید نوروز (اینفوگرافی)

پیش‌نوشت یک. همانطور که از حال و هوای چند پست قبلی‌ام مشخص است، چند روز است که مشغول برنامه‌ریزی برای سال جدید، تعریف پروژه‌های شخصی جدید و مواردی از این دست هستم. همچنین، تمامی سیزده گام با متمم تا عید نوروز محمدرضا جان را هم پرینت گرفته و مو به مو خوانده‌ام. امروز برای اینکه مطمئن شوم مطالب آن گامها به خوبی برایم جا افتاده، تصمیم گرفتم خلاصه‌ای از آن گامها را برای خودم روی یک برگه بنویسم . که بعدا تصمیمم از نوشتن روی برگه، به اسلاید درست کردن و بعد به درست کردن چیزی شبیه اینفوگرافی تغییر کرد. […]
آوریل 5, 2017

ست گادین و شغل های آینده

احتمالا می‌دونید که ست گادین وبلاگی داره که هر روز آپدیتش می‌کنه. معمولا مطالب کوتاهی می‌نویسه و هر چند خیلی وقت‌ها اصطلاحاتی بکار می‌بره که خیلی رایج نیست، ولی اکثرا می‌تونم منظورش رو بفهمم. گاهی هم مطالبی رو میگه که جالب به نظر می‌رسند. ست، امروز وبلاگش رو با این عنوان به روز کرده بود : (+) “23 کاری که کامپیوتر‌های هوش مصنوعی می‌توانند بهتر، سریع‌تر و ارزان‌تر از شما انجام بدهند” و در اون به مواردی مثل پیش‌بینی آب و هوا، تجارت سهام، سردرآوردن از برگه سود و زیاد شرکت‌های بزرگ، پرواز یک جت اشاره کرده بود. به نظرم مصداق‌ها […]
آوریل 4, 2017

نکاتی درباره برنامه ریزی ؛ در گفتگو با پریسا حسینی

در پست قبلی، گفتم که درحال برنامه ریزی برای امسال هستم. همچنین درباره برخی موضوعاتی که حول موضوع برنامه ریزی به نظرم می‌رسید، نکته‌هایی را نوشتم (از جمله روش برنامه ریزی هفتگی یا weekly plan). در زیر آن نوشته، دوست خوبمان پریسا حسینی عزیز لطف کرده و کامنت کاملی رو نوشتند. نظر پریسا برای من مفید بود و حیفم آمد حرفهایش در حد کامنت بماند. حرفهای پریسا را اینجا می‌آورم و بعد، نکاتی را که به ذهنم می‌رسد – در تایید و تکمیل حرف‌های او – می‌نویسم (دقیقا کپی کردم و قسمت‌های کلیدی‌تر را بولد کردم). “من اصولا در برنامه ریزی کنکورم موفق […]
آوریل 3, 2017

برنامه ریزی هفتگی (Weekly Plan)

این چند روز اول سال، من هم مثل بسیاری از دوستان در حال برنامه‌ ریزی برای سال جدید بوده‌ام (هر چند، کمی طول کشیده و امیدوارم بزودی کامل شود). در یکی دو هفته‌ی گذشته هم، گه‌گداری درباره برنامه‌ ریزی نوشته‌ام ( + و +) و تصمیم گرفتم چند نکته‌ی دیگری که به ذهنم می‌رسد را اینجا بنویسم. 1 یادم می‌آید دبیرستانی که بودم، از طرف اداره آموزش و پرورش آقایی را آورده بودند تا برایمان سخنرانی کند. انصافا بد هم سخنرانی نمی‌کرد و برای ما که چندان با سخنرانی‌های انگیزشی آشنا نبودیم، لحظات خوب و خوشی را رقم می‌زد. کمی از […]
آوریل 2, 2017

چه خبر از کتابخوانی؟ (2) : “خوشی ها و مصایب کار”

پیش‌نوشت صفر. معمولا پست‌های مربوط به کتابخوانی را شنبه‌ها می‌نوشتم، اما نوروز باعث شده روزهای هفته از دستم در برود! این شد که این بار یکشنبه می‌نویسم. پیش‌نوشت یک: تشکر.چند وقت پیش، فرصتی دست داد تا برای اولین بار حسن کشاورز عزیز رو از نزدیک ملاقات کنم. علاوه بر لطف زیادی که آقای کشاورز نسبت به من داشتند و من رو در خانه خودشون به یک دیزی خوشمزه مهمان کردند ،از هم‌صحبتی با یکی از فعال‌ترین و کتاب‌خوان‌ترین افرادی که می‌شناسم بسیار لذت بردم. در موقع خداحافظی هم، آقای کشاورز بنده را (از این هم بیشتر) شرمنده کردند و کتاب […]
آوریل 1, 2017

ریسک صحبت درباره مفاهیم دینی و حرفهای پراکنده‌ی دیگر (مقدمه)

پیش‌نوشت صفر. اگر قضاوت‌های ذهنی شما درباره واژه های دین، مسجد، مومن و واژه های مشابه خیلی سفت و سخت است، این نوشته برای شما نیست. لطفا آن را نخوانید. پیش‌نوشت یک. خیلی وقت بود می‌خواستم این بحث را شروع کنم و جایی در وبلاگم، نکته‌هایی را که راجع به مفاهیم دینی به نظرم می‌رسد بنویسم. اما تا امروز این کار را نکرده بودم. به نظرم، صحبت درباره مفاهیم دینی، از جهاتی، ریسک نسبتا زیادی دارد. با توجه به پیش زمینه ذهنی نسبتا صلب اکثر افراد درباره این مفاهیم، ممکن است بعد از مدتی متوجه شوی نه گروه “دین‌داران” حرف‌های […]
مارس 31, 2017

حرفهای روزمره (وبلاگ نویسی)

امروز هم از آن روزها بود. بیشترش به خواب گذشت و وبگردی. باورم نمی‌شود تعطیلی چند روزه‌ی زندگی به بهانه‌ی تفریح، بتواند آدم را انقدر گیج و مبهوت کند. به هر حال، از وبگردی امروزم، یاد حرف دوستی افتادم که وقتی صحبت از وبلاگ و وبلاگ نویسی بود، گفت: دنیای وبلاگ نویسی همه چیزش خوب است. اما وقتی در وبلاگی میروی و می‌بینی آخرین پست آن مربوط به چند سال پیش است، یک جوری می‌شوی. احساس اینکه انگار زندگی در گذشته متوقف شده، و دیگر ادامه پیدا نکرده… امروز گذرم به چند تا از این وبلاگ‌ها افتاد. راست می‌گفت به‌نظرم.
مارس 30, 2017

حس غریب یک مرغ مهاجر (لحظه‌ها)

دیدن پرندگان در حال پرواز رو همیشه دوست داشتم. حالا فکرش رو بکنید اون پرنده، یه مرغ مهاجر باشه و اون لحظه هم لب ساحل. متاسفانه خیلی تو شعر سررشته‌ای ندارم. اما موقع گرفتن عکس، مصرع سهراب سپهری تو ذهنم تداعی می‌شد که می‌گفت: زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد …
مارس 26, 2017

از تاکسی، تا قلیان و تا فتحعلی شاه قاجار

پیش‌نوشت. متن زیر طولانی، پراکنده و حاوی برداشت‌های شخصی است و کمترین ویرایش روی آن انجام شده. به‌نظرم گزینه‌ی مناسبی برای خواندن نباشد. اصل نوشته: مقدمه دیروز برای دیدن چند دوستِ عزیز، دل به جاده زده و کنار مسافرکش گرامی نشسته بودم. معمولا در این مواقع، هندزفری به گوشم می‌گذارم و سعی می‌کنم چیز مفیدی گوش بدهم – یا لااقل تحلیل ها و دغدغه های غیر مفید نشنوم. اما این بار آقای راننده کمی آشنا بود – یا من اینطور احساس می‌کردم. این بود که فکر کردم شاید قطع کردن حرف او و درآوردن هندزفری، بی ادبی باشد. صبر کردم تا […]