صبح از خواب بیدار میشوید، مثل همیشه، صبحانه مختصری میخورید و به سر کار میروید.
کم کم متوجه میشوید انگار چیزی مثل همیشه نیست.
بله. شایعات درست بوده و مجوز واردات برخی اقلام تغییر کرده. این یعنی نمیتوانید کالاهای مورد نیاز بازار خود را وارد کنید. حدس اینکه ممنوعیتهای وضع شده تا کجا ادامه داشته باشند هم دشوار است. شما ماندهاید و شرکتی با چندصد پرسنل و بازاری که بزودی از کالا خالی خواهد شد. با خود فکر میکنید که آیا میتوان اجناس را به طریقی غیررسمی وارد کشور کرد؟…
… ظهر میان کارها، صدای یکی از اعضای تیم را میشنوید که قبل از باز کردن درِ اتاق جملهاش را شروع کرده: “وااای بیچاره شدیم!” و کمی که خودش را کنترل کرد، ادامه میدهد: “سایت فیلتر شده و اپلیکیشنها قطع شدند”. همزمان که به حرفهای او گوش میکنید، نکاتی برای تیم روابط عمومی نوشته با خود فکر میکنید که دلیل این کار چه بوده و آیا شرایط دوباره مثل قبل خواهد شد؟…
… تقریبا وقت ناهار شده که چند نفر به درون مغازه میآیند. از کیف و کلاسوری که به دست دارند حدس میزنید که احتمالا از اداره یا ارگانی آمده باشند. از دلتان میگذرد که معلوم نیست این بار برای چه جریمهتان خواهند کرد که یکی از آنها لب به سخن گشوده و میگوید به دلیل عدم رعایت قانونِ جیم، که احتمالا نمیدانید کِی وضع شده، مغازهتان پلمب خواهد شد. با خود فکر میکنید که آیا از این مخمصه جان سالم به در خواهید برد؟…
… کمی مانده به پایان کار روزانه، تیغه فولادی دستگاه برش با ایجاد صدای بلندی میشکند. در این اوضاع نقدینگی، همین یکی را کم داشتید. از آنجا که شنیدهاید شرکت پشتیبانیکننده با بهانههایی شبیه تحریم و عدم ثبات نرخ ارز، پشتیبانی دستگاه را به موقع تامین نمیکند، به بازار میروید و نمونه قاچاق غیراصلی تیغه را میخرید. با خود فکر میکنید که تفاوت این تیغه با نوع اصلی چقدر است و آیا دستگاه بدون مشکل به کار خود ادامه خواهد داد؟…
در کنار مثالهای بالا، از بازرگانها، کسبوکارهای نو، مغازهداران و تولیدکنندگان بسیاری از دیگر کسبوکارها نیز با چنین چالشهایی بیگانه نیستند. مشکلاتی که هر یک ریسکهایی برای ادامه کسبوکار متولیان بازرگانی و کارآفرینی کشور وارد میکند.
اما تحمل چه حدی از ریسک برای کسبوکارها منطقی است؟
* * *
نسیمطالب در آخرین کتاب خود با نام «پوست در بازی»، ریسکهایی از این جنس را ریسک دم میداند:
ریسکهای دُم خطراتیاند که اگرچه احتمال رخداد آنها کم است، اما در صورت وقوع هزینهها و تبعات جبران ناپذیری با خود به همراه داشته و حتی ممکن است به نابودی کسبوکار بیانجامد.
طالب همچنین معتقد است تحلیلهای سود و زیان برای شرایطی که در آنها احتمال وقوع ریسک دم وجود دارند، امکانپذیر نبوده و نمیتوان از شاخصهای متعارف اقتصادی در شرایط با احتمال ویرانی استفاده کرد.
برای درک بهتر ریسکهای دم میتوان بازی کوکتل روسی را در نظر گرفت.
در این بازی اگرچه یک بار طی فرآیند میان ۵ نفر با احتمال ۲۰٪ به مرگ هر کدام از افراد ختم میشود، اما بازده قابل انتظار برای آن به دلیل وجود احتمال ویرانی عملا قابل محاسبه نیست.
نکته دیگری هم میتوان از بازی کوکتل روسی آموخت.
اینکه اگر فردی ۵ بار در این بازی شرکت کند، به احتمال بسیار بالایی کشته خواهد شد. همان مفهومی که تحت عنوان انباشت ریسک در سیستمها مطرح شده و ما را از پذیرش ریسکهای هر چند کوچک بر حذر میدارد:
پذیرش هر ریسک جدید، کسبوکار را یک گام به پایان خود نزدیکتر میکند.
همانطور که کشیدن یک نخ سیگار ممکن است ریسک ناچیزی داشته باشد، اما استعمال هزاران نخ احتمال مرگ را به نحو محسوسی بیشتر میکند؛ تجمیع ریسک در سیستمهای اقتصادی نیز به فروپاشی آنها در بلندمدت منجر میشود.
* * *
حال یکبار دیگر به ریسک در مثالهای ابتدای متن فکر کنید.
لغو و صدور ناگهانی مجوزهای واردات و صادرات، فیلتر ناگهانی کسبوکارهای آنلاین، وضع پیوسته قوانین برای کسبوکارها بدون درک درست از حیطه اثر آنها و پشتیبانی نامناسب قطعات صنعتی به دلایلی همچون تحریم یا نوسان نرخ ارز، همگی مصداقهایی از ریسک دُم برای کسبوکارها هستند.
تحمل چنین ریسکهایی برای کسبوکارها سم مهلکی است و تکرار پیوسته آنها، دقیقا به مثابه تجمیع ریسک در کوکتل روسی، احتمال مرگ کسبوکارها را افزایش میدهد. سستی و بیمیلی سرمایهداران برای ایجاد کسبوکار در محیطی با ریسکهای دم نیز دور از ذهن نیست.
کسبوکارها، مثل تمام سیستمهای طبیعی، بطور ذاتی از ریسکهای دم گریزانند. کاش مسئولین اقتصادی نیز در کاهش احتمال رویارویی کسبوکارها با این ریسکها کوشیده، یا لااقل با عدم ثبات در قوانین و نحوه تفسیر و اجرای آنها، بر این ریسکها نیفزایند.
پینوشت. این مقاله رو چند ماه قبل نوشتم، اما منتشر نشده بود. حس کردم الان وقت خوبی است تا به این مفاهیم فکر کنیم.
شاید دوست داشته باشید درباره آخرین کتاب نسیمطالب بیشتر بدانید: معرفی کتاب پوست در بازی
1 Comment
عالی بود