نگاه ما به دنیا، معمولا سلسله مراتبی است.
وقتی اسم کشوری را برای اولین بار میشنویم، بلافاصله از خود میپرسیم که رییسجمهور یا پادشاه آن چه تفکری دارد؟ در کسبوکارها هم مدیر عامل را، که در راس هرم ساختار است، بسیار مهم در نظر میگیریم.
این نگاهها هر چند اشتباه نیستند – اما کامل هم نیستند.
نوع نگاه دیگری به دنیا وجود دارد که پیشنهاد میکند برای فهم و تحلیل بهتر سیستمهای اجتماعی، به «شبکهها / networks» هم توجه داشته باشیم. مدل ذهنیای که خواندن کتاب برج و میدان تلاش میکند در ما تقویت کند: با بررسی تاریخ از منظر شبکهها.
قبل از شروع:
ذکر این نکته به نظرم لازم هست که این کتاب پربار، و پیام آن نسبتا سنگین هست. در حدی که گاهی خواندن سه صفحه از کتاب، به علت وجود اسمها و وقایع تاریخی متعدد، بیشتر از یک ساعت زمان برده.
این تاکید را برای این مینویسم که بهنظرم اساسا محتوای این کتاب به هیچ شکلی قابل خلاصهشدن نیست. و متن زیر صرفا یک برداشت کلی از چند بخش کتاب است که ممکن است کارکرد معرفی کتاب داشته باشد؛ اما نه خلاصه آن.
همچنین؛ از آنجا که با خواندن هر بخش از کتاب، قسمت مرتبط به اینجا اضافه شده، ممکن است یکدستی نوشته تا حدی قربانی شده باشد. البته چون فاصله خواندن هر بخش و نوشتن در اینجا با این تصمیم کمتر شده، امیدوارم تعریف بهتری از کتاب در نهایت تولید شده باشد.
کتاب برج و میدان ۶۰ فصل دارد که در قالب ۹ بخش آورده شده. (برای اینکه بتوانید حجم کتاب را تصور کنید، این را بگویم که مجموعا ۸۰۸ صفحه دارد. البته در صفحه ۶۴۵ به پسگفتار میرسیم و بعد پیوست و منابع و …)
اگرچه نویسنده در تمام طول کتاب تلاش میکند عینک جدیدی به ما بدهد تا تاثیر شبکهها در اتفاقات دنیا را بیشتر و بهتر ببینیم، زاویه نگاه و موضوعات مطرح شده در بخشهای کتاب تا حد زیادی عوض میشود.
فعلا تا آخر بخش ۵ توانستم بخوانم و در اینجا هم، مختصری درباره همین بخشها را مینویسم.
(۱)
در بخش اول، با اصول کلی حاکم بر علم شبکه آشنا میشیم و در کنار خواندن درباره انواع شبکهها، یکی از معمولترین شبکهها در دنیا رو بیشتر میشناسیم: شبکههای سلسله مراتبی.
پس بخش اول به نوعی لازمه ورود به بحث است.
(۲)
در بخش دوم – امپراتوران و سیاحان – نویسنده بازه تاریخی حوالی ۱۴۵۰ تا ۱۶۵۰ رو زیر ذرهبین میگذاره و سعی میکنه با عینک شبکهای، به خواننده نشان بده که چطور ایجاد فناوریهای جدید، مثلا اختراع ماشین چاپ گوتنبرگ، باعث میشه نظم قبلی، توسط شبکههای پویا به چالش کشیده بشه.
اطلاعات ارائه شده در این فصل، بسیار متراکم و البته به نظرم جذاب بود. برای مثال و آشنایی با لحن کتاب، در صفحه ۱۴۵ از شبکه کاشفان اسپانیایی اینطور میگه:
“در همان حال که شبکه دریایی پرتغال به سمت شرق گسترش مییافت، شبکه اسپانیا به سمت غرب و جنوب میرفت. طبق «معاهده توردسیاس» (۱۴۹۴) اسپانیا مدعی مالکیت قاره امریکا بهاستثنای برزیل شد. یک تفاوت دیگر هم وجود داشت. در حالی که کاشفان پرتغالی اغلب مایل به ایجاد شبکهای از پایگاههای تجاری مستحکم بودند، همتایان اسپانیاییشان تمایل داشتند برای یافتن طا و نقره، در درون مرزهای خود دست به اکتشاف بزنند. تفاوت سوم این بود که گرچه امپراتوریهای آسیایی که پرتغالیها با آنها مواجه میشدند قادر بودند تاختوتاز پرتغالیها را تاب آورند و صرفا امتیازات ارضی مختصری واگذار کنند، امپراتوریهای قاره امریکا که اسپانیاییها به آنها یوزرش بردند با سرعتی حیرتآور فرو پاشیدند. …”
(۳)
در بخش سوم، چند شبکه مهم در بازه سالهای حوالی ۱۶۰۰ تا حوالی ۱۸۰۰ میلادی توسط نویسنده تشریح میشه. مثلا این شبکهها رو با تعریف مختصری از هر کدوم ببینید:
– شبکه پیشبرنده انقلاب علمی؛ که با ردیابی شبکه نامهنگاری دانشمندان در اروپا، قابل تحلیل میشود.
– شبکههای روشنگری؛ که به تعاملات «فیلسوفان» میپردازد.
– و شبکههای انقلاب؛ که شبکهای با هسته فراما.سونری را در امریکا بررسی میکند که پیشبرنده وقایعی میشوند که به انقلاب آمریکا میانجامد (امیدوارم اگر کلمه فراما.سونری را از حرفهای مربوط به تئوری توطئه به خاطر دارید، جا نخورده باشید. طبق کتاب، این شبکه واقعا نقش موثری در تاریخ داشته – البته قطعا نه به سبکوسیاقی که در تئوریهای توطئه مطرح میشود!)
(۴)
محتوای بخش چهارم کتاب از عنوان آن پیداست: بازگشت سلسله مراتب.
در این بخش، نویسنده توضیح میده که اگرچه شبکههایی قدرتمند در دهههای قبل ساختارهای سنتی رو به چالش کشیده بودند، نظم جدید چطور سلسلههای مدرنتری را ایجاد میکند. مطالب این بخش در تلاش برای ایجاد تصویری از حوالی قرن نوزدهم یعنی سالهای حدودا ۱۸۰۰ تا ۱۹۰۰ میلادی هستند و بطور خاص دو شبکه مهم در این سده را بررسی میکنند:
۱. شبکه خاندان ساکس-گوبورگ-گوتا که بر ساختار سیاسی مناطق زیادی از اروپا حاکم میشوند (صفحه ویکیپدیا دودمان زاکسن-کوبورگ و گوتا ممکن است برایتان جالب باشد: اینجا)
۲. خاندان روتشیلد Rothschild که با ایجاد سریع یک شبکه ارتباطاتی و بانکداری در اروپا، به ثروت و قدرت حیرتآوری رسیدند. (علامت زدهام که صفحه ۲۳۸ پاراگراف دوم به بعد را در ویدیو معرفی که ضبط خواهم کرد، بخوانم. اما اگر کتاب به دستتان افتاد، به نظرم این صفحه هم به درد آشنایی با کتاب میخورد، و هم جالب است).
بطور خاص فصل ۲۲ درباره آشوبهای حوالی سال ۱۸۰۰ فرانسه، بسیار خواندنی و تامل برانگیزه. چند خط آغازین این فصل را با هم بخوانیم:
“همه،به اندازه ادموند برک، آنقدر سریع تشخیص ندادند که انقلاب فرانسه بسیار خونبارتر از انقلاب امریکا خواهد بود. در عصر «وحشت»، این تفاوت انکارنشدنی بود. تلاش برای جایگزین کردن لویی چهاردهم با «خواست و اراده مردم» خشونتی خانمانسوز را برانگیخت که از زمان «کشتار روز سن بارتلمی» در سال ۱۵۷۲ چیزی شبیه آن در فرانسه دیده نشده بود…”
این پاراگراف به نظرم مثال خوبی هم از اطلاعات سرشار تاریخی در کتاب هست، که به همت خانم زهرا عالی، مترجم کتاب، در پاورقیهای کتاب شفاف شدهاند. تصویر این بخش از پاورقی را در زیر میتوانید ببینید:
(۵)
در بخش پنجم – شهسواران میز گرد – کتاب روایت شبکههایی رو تعریف میکنه که در سالهای منتهی به ۱۹۱۴ وجود داشتند (اگر با این عدد آشنا نباشید، باید بگم که این تاریخ خاص به علت اینکه شروع جنگ جهانی اول را نشان میده، در روایتهای تاریخی بسیار مهم هست.)
اگر بخوام خیلی سرراست بگم که در این بخش چی میگذره، ما با شبکههای فعال سیاسی، ارتباطی و حاکمیتی آشنا میشیم در دهههای حوالی ۱۹۰۰، و با دیدن تاثیر متقابل اونها، تلاش میکنیم تصویری از فضای دنیا در حوالی جنگ جهانی اول به دست بیاریم.
این بخش، از آنجا که به دوران معاصر نزدیکتر شده و هم به علت اینکه ریشه وقایعی رو بررسی میکنه که باعث این وضع کنونی در منطقه ما شدند، به نظرم جذابه. هر چند نمیشه در چند کلمه محدود تمام اون رو تعریف کرد، اما به نظرم پاراگراف زیر از صفحه ۳۰۴ درس مهمی داره؛ شاید یکی از مهمترین درسهایی که نویسنده میخواسته بگه:
“در بخش اعظم تاریخ، موفقیت و پیروزی زیاده از حد بازنمایی میشود، چون پیروزمندان بهتر از بازندگان مینویسند.
در تاریخ شبکهها، اغلب برعکسش اجرا میشود.
شبکههای موفق از توجه عمومی روگرداناند؛ شبکههای ناموفق توجه عمومی را به خود جلب میکنند، و بدنامیشان است که به بازنمایی زیاده از حد آنها میانجامد، نه موفقیتشان… *”
[*متن اصلی در یک پاراگراف نوشته شده. من برای بهبود خوانایی، هر جمله رو در یک خط جدید نوشتم.]
.
– این نوشته در روزهای آینده (با ادامه خواندن کتاب) تکمیل میشه …
.
۱- کتاب چاپتمام است. اما بعد تجدید چاپ از لینک روبرو، در سایت نشر نو قابل تهیه میشود: اینجا. البته گاهی در کتابفروشیها میتوانید هنوز نسخههایی پیدا کنید. در لحظه انتشار این مطلب، در دیجیکالا هم یک نسخه موجود بود.
۲- نسخه دیجیتال کتاب برج و میدان: در طاقچه و فیدیبو در دسترس است.
۳- نقلقول زیر را در متمم دیدم. اگرچه مستقیما درباره کتاب نیست، اما به نظرم مفهوم مهمی رو یادآوری میکنه. جملهای که بارها به شکلهای مختلف، خواندیم.