یلدا مبارک

گاهی ممکن است اینطور تصور ‌شود که رسومات سنتی، زوائد جامانده عصر سنتی بر تن جامعه مدرن‌اند.

در این نگاه، نوروز تلاشی تصنعی برای دیدارهایی سطحی است. روز طبیعت با سبزه‌های در جوی آب افتاده به خاطر آورده می‌شود و شب یلدا با دغدغه‌ای برای قرمز بودن هندوانه، و فالی از حافظ، که‌ به‌هر حال روزی «یوسف گم گشته باز آید به کنعان».

این لیست را می‌توان ادامه هم داد و حتی به سراغ رسوم وارداتی از فرهنگ‌های دیگر، مثل درخت سبز کریسمس یا ولنتاین هم رفت.

شاید در نگاه اول نامربوط هم به حساب نیاید. چه نوروزهای بسیاری که روزی-نو نشدند؛ روزهایی به نام طبیعت، که به ویرانی بیشتر محیط زیست منجر شده و شبهای یلدایی که صرفا دقایقی بیشتر را برای زنده‌مانی‌مان سبب شدند.

شما را نمی‌دانم. اما لااقل من اینطور فکر می‌کردم؛ از سال‌ها قبل، تا عید امسال. وقتی که بعد از همه‌گیری بیماری، از خودم ‌پرسیدم: آیا جامعه ما، و حتی خودم، چند ماه آینده را خواهیم دید؟

جواب این سوال را نمی‌دانستم، همانطور که هنوز هم جواب قطعی را نمی‌دانم.

اما یک چیز را متوجه شده بودم.

اینکه نوروز، حتما کارکرد دارد. روز طبیعت و شب یلدا و کریسمس و ولنتاین و سایر رسوم هم همینطور. می‌دانستم که باید هر لحظه زنده‌بودن را جشن گرفت. با هر بار دیدن عزیزی، از شوق گریست و شنیدن صدایی محبوب را در آغوش کشید.

امروز باور دارم‌ که زندگی لطیف است؛ لطیف، مثل آهنگ بی‌نظیری که گوش می‌کنی، و نرمی آن را روی گونه‌هایت، احساس.

‌‌یلدایتان آرام و مبارک.

‌ ‌‌‌ ‌

………………

پی‌نوشت. این موسیقی بی‌کلام، گزیده‌ای از بیگانگان، اثر پیمان یزدانیان (Strangers/ Peyman Yazdanian) هست (دانلود فایل).

1 Comment

  1. مرتضی گفت:

    سلام ای دوست نادیده
    من هم از قبل و حتی شاید همین الان اینگونه فکر می‌کنم و این بیماری لعنتی هم باعث نشد که این دیدگاه تغییر کند. فکر میکنم این رسومات فلسفه‌ی زیبایی دارند، اما شاید بهانه‌ی خوبی برای جشن گرفتن نباشند، به نظرم باید تلاش کرد که هر لحظه‌ای میتوانیم به جشن بگذرد، هر لحظه تلاش کنیم همدیگر را نرنجانیم و….

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *