انتخاب های هوشمندانه در 8 گام | معرفی کتاب Smart Choice [در حال تکمیل]

بهبود مهارت تصمیم گیری در 8 مرحله کتاب اسمارت چویس کتاب انتخاب های هوشمندانه

همه ما هر روز، آگاهانه یا ناخودآگاه، تصمیمات زیادی می‌گیریم. از انتخاب نوع صبحانه و نوشیدنی کنار آن بگیرید، تا تصمیم‌های پیچیده‌تر درباره موضوعات مالی، خانوادگی، و مسیر شغلی.

یکی از مهم‌ترین سوالاتی که با فکر کردن به موضوع تصمیم‌گیری مطرح می‌شود این است که:

آیا راهی عملی برای بهبود کیفیت تصمیمات‌مان وجود دارد؟

طبیعتا یک راه، تجربه کردن است. اینکه برای چند ماه یک نوع صبحانه خاص را میل کنید و تلاش کنید که متوجه شوید این صبحانه بهتر از روتین قبلی بوده یا نه.

اما برای موارد پیچیده‌تر و مهم‌تر، چنین مسیری منطقی به نظر نمی‌رسد.

نمی‌شود تصمیم درباره مهاجرت را با همین الگو جلو برده و انتظار داشته باشیم که بعد از چند مهاجرت، روش مطلوب خودمان را درباره آن پیدا کنیم. هزینه‌های آن زیاد است، و عمر ما محدود.

در ادامه مدل PrOACT را که به عنوان یک روش سیستماتیک در کتاب اسمارت چویس (Smart Choice) پیشنهاد شده، با هم بررسی می‌کنیم.

امیدوارم در انتهای آشنایی با این مدل، ترغیب شوید تا آن را برای تصمیم‌هایی که همین حالا در ذهن دارید، امتحان کنید.

بیایید شروع کنیم.

اهمیت تصمیم‌گیری در زندگی

وقتی درباره تصمیم‌گیری فکر می‌کنیم، معمولا ذهن‌مان به سمت تصمیم‌های بزرگ‌تر می‌رود.

این البته کاملا طبیعی است که میزان تاثیر مستقیم یک تصمیم آن را در ذهن‌مان پراهمیت کند. شروع یک رابطه عاطفی تقریبا بر همه جنبه‌های زندگی تاثیر می‌گذارد و منطقی است که نسبت به انتخاب میان چای یا قهوه، جدی‌تر تلقی شود.

گاهی هم منابع مورد نیاز برای تصمیم، وزن اهمیت آن را تعیین می‌کند. مثلا خرید یک خودرو، احتمالا بیشتر از خرید یک گوشی موبایل ذهن را درگیر می‌کند.

اما دامنه واقعی تصمیم‌هایی که در نهایت اهمیت دارند بزرگتر از این حرف‌هاست.

تصور کنید که دو نفر از اعضای خانواده‌تان با هم دعوا می‌کنند. آیا بهتر است طرف یکی را بگیرید؟ آن‌ها را به آرامش دعوت کنید؟ یا اساسا وارد بحث نشوید؟ – در نگاه اول ساده به نظر می‌رسد. اما می‌تواند تبعات حتی طولانی مدت داشته باشد. پس بی‌اهمیت نیست.

تصمیم‌هایی هم هستند که تکرار، اهمیت آن‌ها را بیشتر می‌کند. مثلا ساختن عادتی برای برنامه‌ریزی روزانه، با انباشت ذره‌های کوچک تاثیرگذاری در کنار هم، در نهایت اثر بزرگی دارد.

دسته‌بندی‌های دیگری هم می‌توان به این لیست اضافه کرد. اما به نظرم تا همین جا هم برای بیشتر شدن حساسیت به تصمیم‌گیری و یادآوری اهمیت آن کافی باشد.

کتاب اسمارت چویس: 8 گام برای یک انتخاب هوشمندانه

یکی از کتاب‌های معتبر در زمینه آموزش تصمیم‌گیری، کتاب Smart Choice است. این کتاب به فارسی ترجمه نشده، اما بیایید آن را کتاب «انتخاب‌های هوشمندانه» صدا بزنیم (+).

نویسندگان کتاب انتخاب‌های هوشمندانه، جان اس. هاموند، رالف ال. کینی و هاوارد رایفا، هر سه از چهره‌های شناخته‌شده زمینه تصمیم‌گیری و سابقه تدریس در دانشگاه‌های سطح اول دنیا را دارند.

حرف اصلی نویسندگان این است که می‌شود با بررسی تصمیمی که پیش‌رو داریم در 8 گام یا مرحله، به خروجی بهتری برای تصمیم‌گیری رسید.

آن‌ها نام مدل خود را، که استعاره‌ای هم از پرواکتیو بودن دارد، PrOACT (پرواکت) گذاشتند.

معرفی مدل PrOACT

یکی از مشکلات رایج در تصمیم‌گیری این است که انسان‌ها درباره تصمیم‌شان معمولا چندان مفید و موثر فکر نمی‌کنند.

شاید شما هم تجربه داشته باشید که بعد از چند ساعت (یا گاهی چند روز) کلنجار رفتن درباره یک تصمیم، با خودتان فکر کنید که بیشتر از عمیق و همه جانبه فکر کردن، انگار چند جنبه یا سناریو است که دائما در ذهن‌تان تکرار می‌شود.

علت‌های مختلفی می‌تواند ریشه این مشکل باشد.

تمرکز کم، بار عاطفی زیاد، آشنایی کم با حیطه مسئله، و استرس و نگرانی درباره نتیجه، تنها بخشی از ریشه‌هایی هستند که فرآیند فکری ما را مختل می‌کنند.

مدل PrOACT با جدا کردن اجزاء پروسه تصمیم‌گیری و بررسی مستقل هر کدام، سعی می‌کند چارچوبی ارایه کند که به فکر کردن‌مان نظم بخشیده و بازدهی آن را بیشتر کند.

طبق این مدل، ۵ مرحله پایه‌ای وجود دارد که برای درک و تحلیل بسیاری از تصمیم‌ها کافی‌اند. حروف اول این مراحل هستند که کلمه PrOACT را می‌سازند. عکس زیر را ببینید:

هشت گام برای تصمیم گیری هوشمندانه - کتاب اسمارت چویس

اما در تصمیم‌های پیچیده‌تر باید به سراغ موارد ۶ تا ۸ هم برویم؛ خصوصا در شرایط توام با ابهام و عدم قطعیت، که به تامل عمیق‌تر و چندلایه‌ای نیاز داریم.

از آنجا که برای تسلط به مدل PrOACT لازم است هر کدام از گام‌ها را دقیق و مفصل بررسی کنیم، چیزی که در ادامه آمده را صرفا معرفی اولیه این چارچوب در نظر بگیرید. تا بعدا در مطالب جداگانه، به هر کدام از بخش‌ها برگردیم.

۱. مسئله واقعی چیه؟ (Problem)

اولین گام در تصمیم‌گیری هوشمندانه شناختن مسئله‌ای است که باید حل شود.

شاید شما هم از معلم‌های مدرسه این مفهوم را شنیده باشید که فهمیدن درست صورت سوال، نیمی از جواب است: فهم السؤال، نصف الجواب.

هر چند این جمله ممکن است اغراق‌آمیز به نظر برسد، امروز می‌دانیم که تعریف درست صورت مسئله بسیار فراتر از نیمی از جواب ارزش دارد؛ چرا که بدون فهمیدن مسئله، رسیدن به جواب اساسا ممکن نیست.

اما ممکن است بگویید: مگر می‌شود من مسئله خودم را ندانم؟

• می‌خواهم مهاجرت کنم. مسئله من رفتن به یک کشور دیگر است.
• ما در کشور تورم سنگینی داریم. می‌خواهم پس‌اندازم به ریال نباشد تا ارزشش کم نشود. مسئله‌ام انتخاب روش مناسب است.
• بتازگی با کسی آشنا شدم و می‌خواهم تصمیم بگیرم که می‌ارزد وقت و انرژی‌ام را برای ساختن رابطه با او بگذارم یا نه.
• در حالی که تا دیروز فکر می‌کردم از شغل فعلی کاملا راضیم، امروز پیشنهاد شغلی گرفتم که می‌تواند درآمدم را ۲۰٪ بیشتر کند. تصمیم من درباره استعفا یا ماندن در کار فعلی است.
• مطمئنم که اینستاگرام وقت زیادی از من تلف می‌کند. تصمیمم درباره مدیریت زمان صرف شده‌ام در آنجاست.
• رتبه کنکورم با هدفی که داشتم فاصله دارد و حالا موقع انتخاب رشته شده. مسئله‌ام این است که بهتر است یکسال پشت کنکور بمانم، یا انتخاب رشته کنم؟

این مسئله‌ها ممکن است شفاف به نظر برسند. و بعضی واقعا هم اینطورند. اما شفاف بودن مسئله لزوما به این معنی نیست که بهترین سوالی است که لازم است حل کنیم.

اهمیت شناخت صورت مسئله در آنجاست که با کمی تغییر در نحوه بیان مسئله، جهت‌گیری حل آن و گزینه نهایی انتخاب شده می‌تواند به کلی عوض شود.

مثلا دومین مورد از لیست بالا – تبدیل پول پس‌انداز با هدف حفظ ارزش آن – را در نظر بگیرید تا چند صورت‌بندی دیگر آن را با هم مقایسه کنیم:

• پس‌اندازم را از ریال به چه چیزی تبدیل کنم که ارزشش حفظ شود؟ (این صورت‌بندی احتمالا زودتر از بقیه به ذهن می‌رسد)
• آیا می‌توانم یک دوره آموزشی با پس‌اندازم خریداری کنم تا مهارت‌هایم بیشتر شود و در شرکت جایگاه بالاتری کسب کنم؟
• پس‌اندازم را چطور روی خودم سرمایه‌گذاری کنم تا در آینده درآمدم بیشتر شود؟
• اصلا شاید سوال درست این باشد که: با این پول چه کارهایی می‌توانم بکنم؟

اگر سوال آخر را در نظر بگیریم، تبدیل پول صرفا یکی از گزینه‌ها خواهد بود. هزینه برای یادگیری یک مهارت جدید یا خرید ابزار کار متمایز کننده، گزینه‌های دیگر این تصمیم می‌توانند باشند.

حتی شاید یک گزینه این باشد که فرد تصمیم‌گیر شش ماه آینده را به‌جای مترو با اسنپ رفت‌وآمد کند و با انرژی و زمان سیو شده، به توسعه خودش بپردازد.

حتما دقت می‌کنید که چنین گزینه‌هایی با صورت مسئله اولیه یعنی روش‌های تبدیل پول، اصلا مطرح نمی‌شوند.

اما کدام صورت مسئله درست یا بهترین است؟ آیا واقعا آخرین گزینه بهترین رویکرد به این انتخاب است؟

– الزاما نه.

جواب این سوال را تنها کسی می‌تواند بگوید که می‌خواهد تصمیم بگیرد.

اما نکته اینجاست که در ذهن داشته باشید تعریف مسئله تصمیم‌گیری نه تنها کار کوچک، بدیهی یا کم‌اهمیتی نیست، که بسیار حیاتی و سرنوشت‌ساز است.

انقدر مهم که حتما باید زمان کافی را برای این مرحله در نظر بگیریم و از روش‌های شناخته شده، مثل فکر کردن به کمک نوشتن، برای بهبود کیفیت آن بهره ببریم. بعد از اینکه برای تعریف صورت مسئله وقت و تمرکز و توجه کافی اختصاص دادیم، می‌توانیم به سراغ گام دوم برویم.

۲. اهداف من از تصمیم‌گیری کدام‌اند؟ (Objectives)

این مرحله درباره پارامترهای مهمی است که می‌خواهیم با خروجی تصمیم‌مان به آن برسیم.

مثلا کسی که پیشنهاد جدید شغلی دریافت کرده، در بعدازظهری می‌نشیند و موارد مهم از نگاه خودش را بصورت زیر لیست می‌کند:

• داشتن احساس تعلق به کار
درآمد بیشتر
یادگیری حین کار
مسافت کمتر تا دفتر
محیط کاری گرم و دوستانه

همانطور که تعریف مسئله کاملا شخصی است، اهداف تصمیم هم تابع نظر، سلیقه، ارزش‌ها و موقعیت هر فرد هستند.

و همان‌قدر که انتخاب صورت مسئله‌های پیش‌فرض و رایج می‌تواند خروجی تصمیم‌گیری را منحرف کند، دنبال کردن اهداف اشتباه هم رضایت ما از نتیجه انتخاب‌مان را کم می‌کند.

شاید شما هم این نارضایتی را از زبان کسانی که شغل مطلوب خود را به بهای درآمد بیشتر رها کرده‌اند، شنیده باشید که «درسته پول بیشتری درمیارم، ولی قبلا خوشحال‌تر بودم».

البته طبیعی است که همه چیز را نمی‌توان همزمان داشت (به این نکته در گام trade-offs می‌رسیم). اما اگر از قبل وزن پول و بقیه موارد را در نظر نگرفته باشیم، احتمال چنین نارضایتی‌ای در آینده بیشتر می‌شود.

به عنوان یک نکته مهم دیگر؛ این گام را می‌توان در امداد نزدیک گام اول، یعنی تعریف مسئله، هم دانست. هر دو به شخصیت و نگاه فرد تصمیم‌گیرنده بسیار وابسته‌اند.

از طرف دیگر، اگر بتوانیم بفهمیم که مسئله واقعا چیست و چه چیزهایی واقعا ما را خوشحال خواهند کرد، خیلی از انتخاب‌ها سرراست خواهند بود.

البته که چنین کاری ساده نیست و به ذهنی باز، شفاف و ورزیده نیاز دارد.

۳. گزینه‌های من کدام هستند؟ (Alternatives)

جمله رایج دنیای تصمیم‌گیری را حتما شنیده‌اید که انتخاب، با داشتن گزینه‌ها معنی پیدا می‌کند – اگر فقط ۱ راه داشته باشید، در موقعیت تصمیم‌گیری نیستید. اما به محض اینکه دو گزینه (یا بیشتر) پیش‌روی شما باشد، یک موقعیت تصمیم یا Decision Point در مقابل شماست.

گام Alternativeها هم ریزه‌کاری‌های خاص خودش را دارد.

اولین مورد اینکه اگر صرفا به این جمله بسنده کنیم که «گزینه‌های تصمیم خودتان را فهرست کنید»، احتمالا بخش بزرگی از ظرفیت بالقوه تصمیم‌گیری را از دست می‌دهیم.

یک علت این است که دیدن بعضی گزینه‌ها چندان راحت نیست. خصوصا که ذهن معمولا به سمت گزینه‌های پیش‌فرض و شرایط فعلی کشیده می‌شود.

اگر کسی برنامه‌نویس بک‌اند است، شاید در میان گزینه‌های مسیر شغلی آتی خودش برنامه‌نویسی فول استک را ببیند. شاید به این فکر کند که می‌تواند با مدیریت محصول هم آشنا شود تا در ادامه به آن قلمرو برود. اما آیا به این فکر می‌کند که با استعداد خوبی که در یاد دادن به بقیه دارد، معلم برنامه‌نویسی بشود؟  یا حتی معلم زبان آلمانی (که به آن مسلط است)؟ یا شاید اگر دنیای دیجیتال را رها کند و به مزرعه خانوادگی‌شان برگردد، درآمد و رضایت شغلی حتی بیشتری داشته باشد؟

شاید شما هم در اطرافیان‌تان مواردی از این دست، که به گزینه‌های رایج قانع نیستند، دیده باشید.

در کنار دیدن گزینه‌های کمتر آشنا، گزینه‌هایی هم هستند که از قبل اساسا وجود ندارند – ما باید کاری بکنیم که آن‌ها احتمال بروز پیدا کنند.

اگر کسی زبان انگلیسی قوی داشته باشد، داشتن مدرک تافل می‌تواند گزینه‌های آتی برای مسیر شغلی را برایش بیشتر کند. گزینه‌هایی که امروز در دسترس نیستند.

البته لازم است دقت کنیم که موقع نوشتن لیست گزینه‌ها، ایجاد یک فهرست کامل از گزینه‌ها مهم است؛ حتی نوشتن موارد با احتمال ضعیف‌تر یا کمتر دوست‌داشتنی.

چون هنوز وارد مرحله ارزیابی نشده‌ایم و بهتر است مواد خام مورد نیاز برای تحلیل را تا جای ممکن، کامل‌تر به مرحله بعد ببریم.

۴. پیامدهای مورد انتظار (Consequences)

 

این نوشته به تدریج در روزهای آینده تکمیل می‌شود…

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *