مارس 15, 2017

فکرهای صبحگاهی 25 اسفند: “آیا گذر زمان نسبی است؟”

امروز صبح – موقع خوردن صبحانه – با خودم فکر می‌کردم که: “امروز تازه 25 ام است! انگار خیلی وقت پیش بود که 20 ام و 21 ام بود! …” نمیدانم. شاید به خاطر بیشتر شدن حجم کاری باشد. یا شاید به خاطر نزدیک شدن به آخر سال و اثر روانی ناشی از نقطه پایان… تا جایی که یادم می‌آید اینطور بوده که سرعت گذر زمان همیشه رو به افزایش بوده. که روزها و هفته ها یکی بعد دیگری سپری شوند.. دوباره تقویم را نگاه می‌کنم. دوباره با خودم می‌گویم: خدا را شکر که لااقل چهارشنبه است! اگر سه شنبه بود دیگر […]
مارس 14, 2017

جستجوی مطلب مفید، در سایت یک سخنران انگیزشی

چند هفته پیش که می‌خواستم درباره‌ی موضوعی مطلبی را در وبلاگم بنویسم، با استفاده از گوگل به سایت یک سخنران انگیزشی رسیدم. البته این سخنرانی که از او حرف می‌زنم، قبلا فقط در حوزه‌های فردی سخنرانی انگیزشی داشت و لطف می‌کرد و با دریافت مبالغ نسبتا بالا، مردم را در رسیدن به موفقیت و متحول شدن همراهی می‌کرد. اما احتمالا با انگیزش خود و مدیریت بسیار بینظیر اهمال کاریِ خود، توانسته بود سخنران انگیزشی فروش هم بشود (هر چند احتمالا خود را سخنران «علمی» فروش و مدرس مهارت‌های فردی می‌داند یا خطاب می‌کند). موضوعی که پی آن بودم، از موضوعات کسب و […]
مارس 12, 2017

تلاش برای یادگیری زبان، با روش‌های عملی

پیش‌نوشت. در تمام این نوشته، منظور از زبان، زبان انگلیسی است! نمی‌دانم زبان شما چطور هست. اما زبان من حول و حوش متوسط است. در بعضی از مهارتها، کمی بالاتر از متوسط و در بعضی پایین‌تر. تا بحال بارها شده که تصمیم بگیرم زبانم را بهتر کنم. بعضا تا حدودی هم موفق بوده ام، اما تابحال این روند ها دنباله دار نبوده. می‌دانم خوب است، اما … فکر می‌کنم زبان انگلیسی از آن موضوعاتی است که همه می‌دانیم مهارت در آن می‌تواند به موفقیت ما کمک قابل توجهی بکند، اما همچنان خیلی از ما آنطور که باید و شاید برای بهبود […]
مارس 11, 2017

کپی رایت، حقوق مولف و دزدی … راه درست کدام است؟

1 فردا شنبه است و من مطابق معمول باید خلاصه‌ی کتاب‌هایی را که طی هفته خوانده‌ام روی وبلاگ قرار بدهم. همانطور که قبلا هم گفتم، ایده‌ی قرار دادن خلاصه‌ی کتاب، مربوط به امین آرامش عزیز بود و همین ایده‌ باعث شد کتابخوانی ام – بعد از چند ماه که تقریبا صفر شده بود – دوباره جان بگیرد و کم کم شروع شود (+). این هفته‌ هم به همین منوال گذشت و من برای هر فصلی که تمام می‌کردم، خلاصه‌ای از نکاتی که متوجه می‌شدم را در برگه‌ای می‌نوشتم. البته در نوشتن خلاصه‌ها، سعیم – مثل قبل – بر این بود که […]
مارس 10, 2017

کلاس مذاکره محمدرضا شعبانعلی در دانشگاه شریف (مکتب خونه)

چند وقت پیش، یکی از دوستانم گفت که محمدرضا جان این ترم در دانشگاه شریف کلاس مذاکره دارد. کلی با خودم کلنجار رفتم که چرا نمی‌توانم بروم و چرا دانشجوی شریف نیستم و چرا از دو سال پیش دیگر کنکور ام بی ای ندادم – حالا انگار اگر می‌دادم حتما شریف قبول می‌شدم! .. اما دوستم گفت که قرار است این کلاس‌های محمدرضا را فیلم برداری کنند و با کمی تاخیر روی سایت مکتب‌خونه بگذارند… خبر خوشحال کننده ای بود برایم. اما با وجود اینکه از شروع آپلود کلاس ها خبر دار شدم، تا حالا آنها را ندیده بودم. احتمالا همان استدلال همیشگی […]
مارس 9, 2017

روز زن و صحبت‌هایی پیرامون “جنس دوم” بودن

پیش‌نوشت1. متن زیر، با الهام از متن رحیمه‌ سودمند عزیز نوشته شده. با این تفاوت که رحیمه‌ی عزیز به پشتوانه‌ی کتابی که خوانده متنش را نوشته، و من صرفا از چیزی که حس می‌کنم، می‌نویسم. پیش‌نوشت2.در تقویم میلادی، 8 مارس، روز جهانی زن نامگذاری شده. نمی‌دانم فلسفه‌ی داشتن یک روز چیست. احترام است. تجلیل است. یا تلاش برای برابری زن و مرد (که امروزه تا حدودی مد روشنفکری شده). از طرفی، من درباره ی مقام و شخصیت زن، سوادی ندارم و اینجا صرفا به عنوان یک فرد که در جامعه بوده، می‌خواهم چند مورد از دیده‌ها، احساسات و تحلیل‌هایم را […]
مارس 8, 2017

من و تاری

  پانوشت1: این عکس را خیلی دوست دارم. نمی‌دانم مربوط به حس و حال موقع گرفتن‌اش است (که به قول تامس هریس، با دیدن آن «بازنواختن آن لحظات» برایم روی می‌دهد) یا به خاطر حس خود عکس (که با دادن زمان بیشتر به شاتر، دیگران  با محو شدگی در عکس هستند). شاید هم هردو. همیشه مبهم بودن در ذهنم بصورت تار بودن بوده. چیزی مخالف شفاف بودن. و این با حال و هوای این روزهایم هم چندان بی‌ارتباط نیست. پانوشت2: داشتم با خودم فکر می‌کردم که نبودن شبکه‌های اجتماعی هم معضلی است! یک عکس را که دوست داری و فشار […]
مارس 7, 2017

تجربه من در مدیریت زمان (3): ادامه‌ی نکات اپلیکیشن aTimeLogger

پیش‌نوشت. قبلا و در اینجا، کار با اپلیکیشن  aTimeLogger برای ثبت کارهای روزانه را کمی توضیح داده‌ام. در این مطلب، چند نکته را که به نظرم ممکن است مفید باشد، می‌گویم. اصل نوشته: تابحال در وبلاگ درباره موضوعات مختلفی حرف زده‌ام. برخی شان درد و دل بوده، بعضی غر زدن و گاهی هم تلاش برای تحلیل اتفاقات روزمره. کمتر روی چیزی تاکید داشته‌ام. اما اگر بخواهم روی مواردی (به عنوان عاملی موثر در بهبود کیفیت زندگی) تاکید داشته باشم و در واقع آن‌ها را به دوستانم توصیه کنم، یکی از آنها «نصب» و «استفاده‌ی بهینه‌» از اپلیکیشن  aTimeLogger هست. نمی‌دانم این نقل […]
مارس 5, 2017

چرا دیگر از مایکروویو نمی‌ترسم! (حاشیه نویسی درس «فرایند تعمیم» در متمم)

(نوشته شده در ۱5 اسفند ۹۵) . پیش‌نوشت. درباره حاشیه نویسی برای دروس متمم، اینجا توضیح داده‌ام. اصل نوشته: یکی از بزرگترین ترس‌هایی که به عنوان یک فروشنده لوازم خانگی در بسیاری از مردم دیده‎‌ام، ترس از مایکروویو بوده. احساس می‌کنم دلیل ترس هم، بیشتر از اینکه منطقی باشد، چیزی از جنس «ترس از تاریکی» است: چون نمی‌دانیم در تاریکی چیست، می‌ترسیم به جایی که تاریک است برویم. اما لزوما آنجا، جای خطرناکی نیست. راستش را بخواهید، از مدت‌ها قبل هم همین نکته را به عنوان یکی از استدلال‌هایم برای مردم می‌گفتم – اما برای استفاده در خانه‌ی خودمان، می‌ترسیدم! (مثل حکایت […]
مارس 4, 2017

“حال این روزها”

(نوشته شده در ۱۴ اسفند ۹۵) . پیش‌نوشت. یک وقت‌هایی هست که به چیزی فکر می‌کنی، بعد میبینی کسی اون رو بهتر از چیزی که فکر میکردی و تو ذهنته، گفته. یک وقت‌هایی هم به چیزی فکر می‌کنی، کسی چیزی میگه که درست همونی نیست که تو میخای بگی، اما شبیه همونه. و باز هم اون شخص بهتر از چیزی که تو فکر می‌کردی اون رو گفته. این اتفاقی هست که الان برای من افتاده. علی حرف دل منو زده. نه دقیقا. ولی به شکلی عالی. اصل نوشته: حال این روزها “این روزها درگیرم، با خودم درگیرم” دقیقا نمیدونم چی می‌خوام […]