ژوئن 21, 2017
پیشنوشت صفر: بعد از نوشتن متن، با خودم گفتم که اولِ تمامِ جملهها باید یک “به نظر من” بگذارم. اما حس کردم جالب نمیشود. بیزحمت شما حین خواندن متن و در ذهن خودتان این کار را بکنید! چرا ایجاد رابطه با مشتری؟ همه ما دوست داریم از فروشندگانی خرید کنیم که رابطه خوبی با آنها داریم. وقتی به کسی اعتماد داریم، با او راحتتریم. حس خوبی است که از یک “دوستِ حرفهای” خرید کنیم تا یک غریبه (یا یک دشمن!). در این صورت است که نیاز نیست مدام تک تک جزئیات را چک کنیم و میتوانیم از خرید خود […]
ژوئن 19, 2017
پیشنوشت صفر. این متن نهایتا با چند نمیدانم به اتمام خواهد رسید. موردی دیدم و مواردی به ذهنم رسید که آنها را نوشتم. اما در انتها نتوانستم از آنها نتیجهای بگیرم – احتمالا تجربهی کمم باعث این شده. اما به هر حال، چون وقت گذاشته بودم و نوشته بودم و هم اینکه میخواهم بعدا این مطلب جلوی چشمم باشد تا ببینم میتوانم پاسخش را متوجه شوم یا نه، آن را منتشر میکنم. شما با نخواندن متن زیر چیزی از دست نخواهید داد. پیشنوشت یک. اولین بار عنوان “پیشنهاد با مهلت محدود ” را در «کتاب فنون مذاکره محمدرضا شعبانعلی» عزیز دیدم. […]
ژوئن 17, 2017
پیشنوشت. وقتی کوچکتر بودم، لطیفهای شنیده بودم درباره برآوردهشدن آرزوها. امروز نوشتهای که در وبلاگ یکی از دوستانم دیدم، مرا دوباره یاد آن داستان انداخت. “از قضا یک روز حیفنان یک چراغ جادو پیدا میکنه. وقتی دستی به روی چراغ میکشه، غول چراغ جادو ظاهر میشه و میگه: میتونم دو تا از آرزوهایت را برآورده کنم… هوا گرم بوده. حیفنان میگه: نوشابهی خنکی میخواهم که هرگز تموم نشه! غول میگه: فرمانبردارم سرورم… و نوشابه رو به دست حیفنان میده و حیفنان یک نفس نوشابه رو سر میکشه… بعد چند ثانیه، حیفنان میگه: واقعا عالیه. یکی دیگه لطفا!” این لطیفه کافی بود […]
ژوئن 5, 2017
(آپدیت 15 خرداد – 7 نوشته) مقدمه. ماه رمضان امسال هم سرِ موقع از راه رسید. فکر میکنم صرفنظر از اینکه بخواهیم و بتوانیم روزه بگیریم یا نه، «تفکر» همیشه میتواند برای جان و روحمان مفید باشد. اصل نوشته: چند روز پیش یکی از دوستانم مرا با نوشتههای سحری دکتر شیری آشنا کرد. نوشتههای کوچک و جمعوجوری که با ادبیات خود دکتر شیری هستند و رنگوبوی درد و دل عارفانه دارند و اندکی تفکر در مواقع سحر. از آنجا که عادت (و تمایلی) ندارم که وقتی از نوشتهای خوشم آمد تمام نوشتههای مشابهاش را بخوانم، و ترجیح میدهم کم کم آنها […]
ژوئن 3, 2017
مقدمه. اینجا یک خاطره نوشتهام. بدون هیچ نتیجهگیری خاصی. شاید بعدا بیشتر دربارهاش نوشتم. اصل نوشته: حدود هفت – هشت سال پیش بود. رفته بودم نانوایی و در صف بودم تا چند سنگک بگیرم. صف طولانی بود و من با یکی از دوستان آن روزهایم، بیرون نانوایی نشسته بودیم تا نوبتمان برسد. آن روزها اینکه هر روز نیم ساعت یا یک ساعت در صف نان بایستی چیز چندان عجیبی نبود. از خیلی چیزها حرف میزدیم. بالاخره باید زمان میگذشت و در نبود موبایل و تبلت و اینترنت، حرف زدن با دوستان و آشنایان تنها چاره کار به نظر میآمد. به […]
ژوئن 1, 2017
چند روزی است که درباره “محتوای ویروسی” تحقیق میکنم. محتوای ویروسی، محتوایی است که مردم و مخاطبان آن را پخش میکنند. “بازاریابی ویروسی” هم وقتی است که شرکتی با هدف افزایش فروش یا برند سازی یا … اقدام به تولید چنین محتوایی کند. مبحث جذاب و نسبتا گستردهای است (لااقل از چیزی که در نگاه اول به نظر میرسد) و صحبت درباره آن مجالی دیگر میطلبد. چند ویدئو از شرکت داو دیدم و چون از آنها خوشم آمد، آنها را در آپارات آپلود کردم (اینجا: +) اما بهطور خاص، ویدئوی زیر را بیشتر دوست داشتم که احتمالا به خاطر حضور بچههاست (و […]
می 29, 2017
یکی از تغییرات چند سال گذشته من، صفر شدن زمان گذراندهام پای تلویزیون است. نگرش به هدر رفتن عمر پای تلویزیون، که از حدود ده سال پیش و در دوران دبیرستان توسط معلمی مهربان (آقای والی) در من شکل گرفته بود، در سالهای اخیر و با معلم مهربان دیگری (محمدرضا شعبانعلی) تکمیل شد. این مقدمه را گفتم که بگویم اینطور که از وبسایتهای ترانه فهمیدم، علی زند وکیلی ترانهای برای تیتراژ مجموعه تلویزیونی «زیر پای مادر» خوانده است. در این دو روزی که ترانه را دانلود کردهام، بارها و بارها آن را گوش کردهام. گفتم شاید شما هم با تلویزیون بیگانه […]
می 25, 2017
وقتی در مطلب قبلی گفتم که درباره خرید کتابی بدجور لنگ هستم، دوستان عزیزم لطف کردند و زیر آن مطلب کامنتهایی گذاشتند و مرا راهنمایی کردند. از آنجا که کامنتها برای من بسیار مفید بود، گفتم اینجا بنویسمشان. لذا ضمن تشکر از دوستان عزیزم مهدی تیموری، مهدی رحیمی، علی کریمی و سید مهدی حسینی، اطلاعاتی را که از کامنتهای این عزیزان متوجه شدم، در اینجا مینویسم. کتابفروشیهای آنلاین آدینه بوک (adinehbook.com) – – – تنوع کتاب خوب. ارسال نه چندان سریع، تعهد به ارسال کم و نارضایتی تعداد زیادی از دوستان عزیزم. 30book.com – – – بیست درصد تخفیف. […]
می 23, 2017
چند ساعت است در اینترنت به دنبال راه بدست آوردن کتاب “مسری” (نوشته جونا برگر) میگردم. البته خرید اینترنتی هست. اما به دلایلی دوست ندارم اینترنتی خرید کنم و منتظر باشم تا کتاب به دستم برسد. ترجیحم این است که ببینم آیا کتاب در کتابفروشیای نزدیک من هست تا کتاب را حضوری بخرم یا نه. به ذهنم رسید با انتشارات مربوطه تماس بگیرم و بپرسم آیا در همدان نمایندگی دارند و اگر دارند، آدرسش کجاست. یا شاید اصلا لیست نمایندگان فروششان را در سایتشان زده باشند. اسم انتشارات کتاب را در سایت های مختلف، “شریف” زدهاند. از بعدازظهر (و مخصوصا شب) کمابیش […]
می 21, 2017
پیشنوشت صفر (بازگشتی خوش و خرم به روند عادی زندگی!). دیروز و با اعلام نتایج، استرس انتخابات برای من و بسیاری از دوستانم فروکش کرد. روند عادی زندگی و کار که از هفته قبل (و مخصوصا اواخر آن) کاملا تعطیل شده بود، به حالت عادی برگشت و توانستیم نفس راحتی بکشیم. عمیقا خوشحالم و امیدوارم همگی ما از فرصتی که برای رشد و پیشرفت بهتر، در فضایی توام با آرامش فراهم خواهد شد، به بهترین شکل بهره ببریم. پیشنوشت یک. در این چند روز و با حضور مجدد در اینستاگرام، به موضوعاتی فکر میکردم که هر چند دوست داشتم از تمامی آنها […]