دی ۷, ۱۳۹۵

بازاریابی با پدرسوخته بازی!

(نوشته شده در ۷ دی ۹۵) . وقتی داشتم عکس های روی موبایلم را مرور می‌کردم، به عکسی رسیدم که نمی‌دانستم کی و کجا ذخیره‌اش کردم. به نظرم جالب آمد و گفتم اینجا هم بگذارمش: صرف نظر از اینکه تعریف علمی بازاریابی دقیقا چیه، ایده خلق یا ایجاد یک نیاز و پاسخ‌گویی به نیاز ایجاد شده به نظر جالب و عملی می‌رسه. هر چند، طبیعتا طریقه‌ی ایجاد نیاز و رسیدن به مقصود هم مهمه. مثلا وقتی در پیاده رو و حین قدم زدن، بوی قهوه می‌شنویم و متوجه کافه‌ای در نزدیکی‌مان می‌شویم، احتمالا این تکنیک روی ما اجرا شده. مخصوصا اینکه بعضی فروشگاه‌ها، […]
دی ۱۸, ۱۳۹۵

گزارشی از نمایشگاه تبلیغات و بازاریابی (۱) : تعریف از دیروز و سایر پیش‌نوشت‌ها!

(نوشته شده در ۱۸ دی ۹۵) . پیش‌نوشت۱. می‌خواستم بعد از شرکت در نمایشگاه بازاریابی و تبلیغات ، گزارش مختصری درباره‌ی آن در وبلاگم بنویسم. اما کامنت علی باعث شد که حس کنم شاید نوشتن دقیق‌تر از نمایشگاه، برای کسانی که فرصت حضور نداشته‌اند و دوست دارند کسی درباره‌ی نمایشگاه برای آنها چیزهایی تعریف کند، مفید باشد. این بود که تصمیم گرفتم درباره چند مورد از مواردی که به‌نظرم جالب‌تر رسیدند، گزارشی (نسبتا مفصل) بنویسم. پیش‌نوشت۲. نمی‌دانم نمایشگاه، امسال بهتر از سال‌های قبل بود؛ یا من با هدف مشخص‌تری به نمایشگاه رفته بودم. شاید هم چون می‌خواستم حواسم را جمع کنم تا بعدا نکاتش را […]
دی ۲۰, ۱۳۹۵

گزارشی از نمایشگاه تبلیغات و بازاریابی (۲) : غرفه استدیو مارتیا

(نوشته شده در ۲۰ دی ۹۵) . همانطور که گفته بودم، تصمیم گرفتم از نکاتی که در نمایشگاه امسال دیدم و به نظرم جالب آمدند، گزارشی نسبتا مفصل بنویسم. تا حالا، دو مطلب در وبلاگ «یاکوپ» نوشتم که لینک‌ها را اینجا می‌گذارم: ۱. گزارشی از نمایشگاه تبلیغات و بازاریابی (۱) (مقدمه) ۲. نمایشگاه تبلیغات و بازاریابی (۲) : غرفه استدیو مارتیا امیدوارم بتونم در اسرع وقت بقیه مواردی که در ذهن دارم رو بنویسم. همانطور که قبلا هم گفتم، موارد رسمی‌تر را در وبلاگ یاکوپ خواهم نوشت (و اینجا اطلاع خواهم داد) و نکات خودمانی تر را در همین وبلاگ.
بهمن ۲۵, ۱۳۹۵

پیرامون «مشتری مداری»

(نوشته شده در ۲۶ بهمن ۹۵) . پیش‌نوشت. من درباره علم بازاریابی ادعای خاصی ندارم. اما گاه و بیگاه اتفاقاتی در اطرافم می‌بینم که سعی می‌کنم آنها را از منظر یک علاقه‎‌مند به بازاریابی، تحلیل کنم. این نوشته هم یکی از آن دفعات است. یکی از واژه‌هایی که این روز‌ها زیاد می‌شنویم، «مشتری مداری» است. مدیر شرکتی که در تلویزیون مصاحبه می‌کند می‌گوید: محصولات ما کیفیت بالایی دارند و ما مشتری مدار هستیم… محمد آقا که سر کوچه قصابی زده هم از مشتری مداری می‌گوید. اهل فامیل هم وقتی می‌خواهند درباره‌ی کسب و کاری نظر بدهند، می‌گویند فلانی اگر مشتری‌مدار و خوش‌برخورد […]