دسامبر 30, 2016

عکسی جدید برایم بفرست!

(نوشته شده در 10 دی ۹۵) . امروز هم از آن روزها بود. از صبح تا همین الان، انگار مغزم قفل شده. البته گاها جمعه ها کمی اینطور می‌شوم ولی این بار بیشتر طول کشیده. در این مواقع، معمولا سعی می‌کنم وبگردی کنم و این بار، پست‌های جدید وبلاگ دوستانم را خواندم. اما فرقی نکرد. حوصله‌ام همچنان سر جایش نیامده. و نمی‌توانم درست و حسابی فکر کنم. از روی اعصاب خردی، گفتم به شبکه‌های اجتماعی سر بزنم بلکه کمی در حالم تاثیری داشته باشد. یاد فیس.بوک افتادم! یادش بخیر!… اولین تجربه‌ی من در شبکه‌های اجتماعی، مربوط به سال اول دانشگاه و با […]
ژانویه 12, 2017

دوستی‌های لایکی

(نوشته شده در ۲3 دی ۹۵) . پیش‌نوشت1. درباره‌ی شبکه‌های اجتماعی، زیاد شنیده و خوانده‌ایم. مخصوصا اگر از خوانندگان روزنوشته‌ها باشید، از فحش‌های فراوان محمدرضای عزیز به این شبکه‌ها آگاهید! من هم می‌خواهم در قالب یک داستان، از یکی از تجربه‌‌هایم در شبکه‌های اجتماعی بگویم که برایم اتفاق افتاده (اسم را عوض کرده‌ام اما داستان واقعی است). پیش‌نوشت2. این روزها به بهانه‌های مختلف و در جاهای مختلف، دوستانم از تجربه‌ی لذت بخش وبلاگ نویسی گفته بودند که باعث شد داستان زیر یادم بیاید. لذت داشتن دوستان وبلاگنویس کجا و دوستی‌های لایکی کجا. یادم باشد من هم بعدا از تجربه‌ی دلپذیر […]
نوامبر 12, 2017
280 کاراکتری شدن توییتر

درباه خبر 280 کاراکتری شدن توییتر

چند سال قبل، از آنجا که فکر می‌کردم در توییتر می‌توانم به متخصصان حوزه‌های مختلف دسترسی داشته باشم، در توییتر اکانتی برای خودم ایجاد کردم. آن موقع بیشتر پیگیر بازاریابی و تبلیغات بودم و اکانت‌های مختلفی را هم مرتبط با علاقه‌ام پیدا کرده بودم. بعدها، به دلیل اینکه آشنایان قدیمی زیادی در میان کاربران توییتر نداشتم و وجه مشترک زیادی هم بین خودم و کاربران آنجا احساس نمی‌کردم تا آشنایی جدیدی شکل بگیرد، به تدریج از فضای توییتر دور شدم. اما همیشه پست‌ها و کاراکترهای توییتر برایم جالب و جذاب بود. طنزنوشته‌هایی که شاید یکی از دلایل جالب و خنده‌دار […]