مارس 18, 2017

چه خبر از کتابخوانی؟ (1) : “MBA به زبان ساده”

پیش‌نوشت. همانطور که اینجا نوشتم (و دوستانم هم کلی لطف کردند و زیر آن نظرهایشان را نوشتند) فعلا از گذاشتن خلاصه‌ی کتاب روی وبلاگ منصرف شده‌ام. البته این سنت را ادامه خواهم داد، اما با مکانیزم دیگری. به عبارتی، همچنان خلاصه روی سایت منتشر خواهم کرد، اما چطورش را خودم هم هنوز نمی‌دانم. از طرفی، یک ایده‌ی جایگزین برای منتشر کردن خلاصه‌ی کتاب در شنبه‌ها به ذهنم رسیده (کامنت علی، که حرفهای محمدرضا جان را یادآوری می‌کرد، منشا این ایده بوده). 1- اینکه بیایم و از کتاب‌هایی که طی هفته خوانده‌ام، چیزی را تعریف کنم. شاید هم گاهی نظری از […]
مارس 22, 2017

goodreads : یک ابزارِ احتمالا مفید برای کتابخوانی

یکی از دغدغه‌های چند وقت اخیرم، موضوع کتابخوانی است. از میزان مطالعه‌ فعلی‌ام راضی نیستم و از هر ابزاری که به بهتر شدن آن کمک کند، استقبال می‌کنم. در یکی دو روز اخیر، با برخی امکانات سایت گودریدز آشنا شده‌ام که گفتم شاید برای شما هم جالب باشد. داستان عضویت در goodreads و برخی قابلیت‌های آن چند روز پیش، به بهانه جستجو درباره کتابی که علی معرفی کرده بود (این کتاب)، به سایت goodreads رسیدم. همیشه فکر می‌کردم گودریدز یک سایت به اشتراک گذاری نقل قول برای کتاب‌هاست. دلیلش هم ساده بود. همیشه از طریق جستجوی نقل قولی خاص به این […]
آوریل 2, 2017

چه خبر از کتابخوانی؟ (2) : “خوشی ها و مصایب کار”

پیش‌نوشت صفر. معمولا پست‌های مربوط به کتابخوانی را شنبه‌ها می‌نوشتم، اما نوروز باعث شده روزهای هفته از دستم در برود! این شد که این بار یکشنبه می‌نویسم. پیش‌نوشت یک: تشکر.چند وقت پیش، فرصتی دست داد تا برای اولین بار حسن کشاورز عزیز رو از نزدیک ملاقات کنم. علاوه بر لطف زیادی که آقای کشاورز نسبت به من داشتند و من رو در خانه خودشون به یک دیزی خوشمزه مهمان کردند ،از هم‌صحبتی با یکی از فعال‌ترین و کتاب‌خوان‌ترین افرادی که می‌شناسم بسیار لذت بردم. در موقع خداحافظی هم، آقای کشاورز بنده را (از این هم بیشتر) شرمنده کردند و کتاب […]
آوریل 16, 2017

چه خبر از کتابخوانی؟ (3) : “راهنمای انتخاب یک نام موفق”

پیش‌نوشت. قاعدتا باید پست های مربوط به کتابخوانی را شنبه ها بنویسم (با خودم اینطور قرار گذاشته بودم). اما کوچک بودن این کتاب و شوق به پایان رساندن آن قبل از انتشار این مطلب، باعث شد این نوشته را یک روز به تاخیر بیاندازم. با خودم گفتم: فردا حتما دو سه ساعتی را به کتاب اختصاص بده و وقتی تمام کردی، در وبلاگ گزارشش را بنویس. اما مثل خیلی از برنامه‌ها که با هزار امید و آرزو، آنها را بدون انعطاف طرح ریزی می‌کنم، امروز هم از صبح آنقدر کارهای مختلف غیر برنامه ریزی شده بر سرم ریخت که تا الان […]