فوریه 8, 2017

اگر رهبر بازار هستید، شاید باید بیشتر نگران دلخوری‌های مشتریان باشید

(نوشته شده در ۱9 بهمن ۹۵) . نمی‌دانم شما وقتی از دست کسب و کاری ناراحت می‌شوید چه می‌کنید. اما من وقتی از فروشگاهی، سایتی، نرم‌افزاری یا هر چیز دیگری ناراحت می‌شوم، در بیشتر موارد دنبال جایگزینی برای آن می‌گردم، تا اینکه بخواهم مورد و دلیل ناراحتی‌ام را را به گوش صاحبان آن کسب و کار برسانم (طبیعتا کسب و کارهایی که با آنها رابطه‌ی دوستانه تری دارم از این قاعده مستثنی هستند). در این مرحله دو اتفاق ممکن است بیفتد. یا برای آن محصول یا خدمت، جایگزینی پیدا می‌کنم – که طبیعتا به سمت آن جایگزین حرکت می‌کنم و از خدمات […]
آوریل 16, 2017

چه خبر از کتابخوانی؟ (3) : “راهنمای انتخاب یک نام موفق”

پیش‌نوشت. قاعدتا باید پست های مربوط به کتابخوانی را شنبه ها بنویسم (با خودم اینطور قرار گذاشته بودم). اما کوچک بودن این کتاب و شوق به پایان رساندن آن قبل از انتشار این مطلب، باعث شد این نوشته را یک روز به تاخیر بیاندازم. با خودم گفتم: فردا حتما دو سه ساعتی را به کتاب اختصاص بده و وقتی تمام کردی، در وبلاگ گزارشش را بنویس. اما مثل خیلی از برنامه‌ها که با هزار امید و آرزو، آنها را بدون انعطاف طرح ریزی می‌کنم، امروز هم از صبح آنقدر کارهای مختلف غیر برنامه ریزی شده بر سرم ریخت که تا الان […]
دسامبر 1, 2019
ریسک دم در کسب و کار - کوکتل روسی - کتاب نسیم طالب پوست در بازی

منطق کسب‌وکار و پرهیز از ریسک‌های دُم | از مفاهیم کتاب پوست در بازی

صبح از خواب بیدار می‌شوید، مثل همیشه، صبحانه مختصری می‌خورید و به سر کار می‌روید. کم کم متوجه می‌شوید انگار چیزی مثل همیشه نیست. بله. شایعات درست بوده و مجوز واردات برخی اقلام تغییر کرده. این یعنی نمی‌توانید کالاهای مورد نیاز بازار خود را وارد کنید. حدس اینکه ممنوعیت‌های وضع شده تا کجا ادامه داشته باشند هم دشوار است. شما مانده‌اید و شرکتی با چندصد پرسنل و بازاری که بزودی از کالا خالی خواهد شد. با خود فکر می‌کنید که آیا می‌توان اجناس را به طریقی غیررسمی وارد کشور کرد؟…
نوامبر 22, 2021
کتاب تجربه استارباکس - کتابی الهام بخش و آموزنده برام بود

درباره آن کتاب الهام‌بخش؛ کتاب تجربه استارباکس

کمی از هفته کتاب گذشته، اما می‌خواهم به بهانه‌ی آن، ماجرای یکی از کتاب‌های تاثیرگذار در زندگی‌ام را بنویسم. کتابی که بهمن ۹۱ خریدم و بعد از خواندن دو، سه‌ و چند باره‌ی آن، رویایی در ذهنم شکل گرفت که وقتی به گذشته نگاه می‌کنم، به فعالیت‌های بعدی‌ام جهت داده. قایقی که با آن به دنیایی ناشناخته‌ سفر کردم. آن کتاب تجربه استارباکس است. *** “در سال ۱۹۷۱، اولین فروشگاه قهوه، چای و ادویه استارباکس در سیاتل واشنگتن کاسبی خود را آغاز کرد. قبل از آنکه این استارباکس درهای خود را باز کند، مردم برای یک فنجان قهوه‌ی ۵۰ سنتی، […]