آوریل 19, 2017

تمرین زبان بدن در بانک!

پیش‌نوشت. تا جایی که من می‌فهمم، تکیه بر خوانده ها درباره زبان بدن از کتابها و مقالات، و تلاش برای تحلیل و آنالیز آدمهای اطراف طبق آن کتابها و مقالات، کاری علمی نیست. آنهم کتابها و مقالات غیر بومی که طبیعتا و با توجه به فرهنگی بودن شدید این بحث، نمی‌توانند در فرهنگ ما چندان کاربردی داشته باشند. بنابراین کل نوشته‌ زیر را صرفا به عنوان مشاهده و خیال‌پردازی نویسنده در نظر بگیرید (هر چند برایم جالب است که این زبان بدن را در بانک های دیگر هم به دفعات مشاهده کرده‌ام). اصل نوشته: به نظر می‌رسد برای افرادی که به مترو […]
آوریل 18, 2017

تجربه‌ی من در مدیریت زمان (4) : ثبت فعالیت ها در اکسل

پیش‌نوشت. (آنچه گذشت!) چند وقت پیش بود که احساس کردم گفتگو درمورد تجربه های شخصی با موضوع مدیریت زمان می‌تواند به بهتر فکر کردن و ایده‌های خوبی منجر شود و در چند قسمت، مطالبی را در این باره نوشتم. در قسمت اول سری نوشته هایم با موضوع مدیریت زمان، به پیش زمینه‌های حرف زدن درباره مدیریت زمان پرداختم و گفتم که اگر هدف مشخص نداشته باشیم (یا اهدافِ خیلی زیاد یا گنگ و نامشخص و بدون اولویت بندی داشته باشیم)، اساسا دغدغه‌ای با نام مدیریت زمان و استفاده بهینه از زمان چندان معنا پیدا نمی‌کند. در واقع، سوال اول و […]
آوریل 17, 2017

کلیپ گنجشک ، پدر و پسر ؛ نسخه اصلی و کپی

1 چند وقت پیش، دوست خوبم حمید طهماسبی در وبلاگ خود به تبلیغی اشاره کرده بود (+) که قبل‌تر‌ها تلویزیون آن را پخش می‌کرد. کلیپی که در آن پدری مسن و سالخورده، کنار پسرش (که در حال خواندن روزنامه است) نشسته و با دیدن گنجشک، چند بار از او می‌پرسد : “اون چیه؟ “… اگر حوالی سال 88 اهل دیدن تلویزیون بوده باشید، احتمالا این کلیپ را هم – که در میان پیام‌های بازرگانی پخش می‌شده – دیده باشید: ‌ ‌ ‌ ‌ 2 این تیزر، از آن تبلیغاتی بود که دوستش می‌داشتم. اما چند سالی بود که آن را ندیده بودم و از خاطرم […]
آوریل 16, 2017

چه خبر از کتابخوانی؟ (3) : “راهنمای انتخاب یک نام موفق”

پیش‌نوشت. قاعدتا باید پست های مربوط به کتابخوانی را شنبه ها بنویسم (با خودم اینطور قرار گذاشته بودم). اما کوچک بودن این کتاب و شوق به پایان رساندن آن قبل از انتشار این مطلب، باعث شد این نوشته را یک روز به تاخیر بیاندازم. با خودم گفتم: فردا حتما دو سه ساعتی را به کتاب اختصاص بده و وقتی تمام کردی، در وبلاگ گزارشش را بنویس. اما مثل خیلی از برنامه‌ها که با هزار امید و آرزو، آنها را بدون انعطاف طرح ریزی می‌کنم، امروز هم از صبح آنقدر کارهای مختلف غیر برنامه ریزی شده بر سرم ریخت که تا الان […]