(نوشته شده در ۲1 دی ۹۵) . پیشنوشت. این داستان رو چند وقت پیش در پروفایل اینستاگرام محمدرضا جان خواندم (شاید حدود یک سال پیش). از اون موقع، خیلی وقتها و در مواجهه با بسیاری از رویدادها، یاد این داستان افتادهام. گفتم شاید گفتنش اینجا، همانطور که کمک میکنه حواسم به این نکته باشه، برای دیگران هم مفید باشه. استالین هر وقت به ژنرال جدیدی دستور میداد که یکی از ژنرالهای قدیمی را بکشند، میگفت: او چند نفر را کشته و مردم نباید بفهمند. پوکهها در خانهی اوست. پوکهها را بردار و با پوکهی خودت در یک جای خانهات […]