چند ماه قبل در سر کار، یکی از دوستانم مشتی پسته از جیب درآورد تا با هم بخوریم. به هر حال فرصتی بود برای گپ زدن، رهایی مختصری از روند ملالتبار کارهای روزانه و تنفسی در هوای فکرهای تازه و حرفهای شنیدنی. گفتیم و شنیدیم و خندیدیم و خوردیم و خوردیم، تا رسیدیم به چند پستهی دربسته.