پیشنوشت. مدتی بود که از پایین بودن ساعات مطالعه کتاب خودم شرمنده بودم تا اینکه چند هفته قبل «تغییری نسبتا کوچک» در رفتارم ایجاد کردم: موقع رفتن به سر کار بجای کیف یا تبلت، کتاب در دستم گرفتم. هرچند مسیر رفت و آمد من کوتاه است، همین تغییر کوچک باعث شد تا علاوه بر شروع دوباره مطالعه، حس بهتری هم نسبت به کتابهای کتابخانهام – که مدتهاست خریدمشان – داشته باشم. حالا اولین سوغاتی این «تغییر نسبتا کوچک» را اینجا مینویسم: خلاصهای از کتاب چکش بصری.