«فروش»، «بازاریابی» و خیلی از کلمات دنیای مدیریت، به دلیل مهارتی و عملی بودن (و احتمالا به زبان درست متممی، به خاطر ذهنی بودن آن کلمات و نه عینی بودنشان) تعاریف خیلی شفافی نداشته و ندارند. و شاید اشتباه نباشد اگر بگویم این لغات را هرکسی، در هر جایی و بسته به موقعیت آنجا، به نوعی معنی و تفسیر میکرده. اما یکی از تعریفهایی که چند وقت پیش راجع به فروش شنیدم، تعریفی بود که میگفت : “فروش یعنی فرآیند انتقال هیجان، از فروشنده به مشتری“. بهنظرم خصوصا در فضاهای رقابتی و برای خردهفروشیها، این تعریف میتواند مصداقهای زیادی داشته باشد. […]