آذر ۹, ۱۳۹۷
در مترو

در مترو – تا آزادی

به خودم که آمدم دیدم دقایقی است مشغول پیگیری بازی در گوشی آقایی هستم که با تمرکز ستایش‌برانگیزی در حال کارت بازی در آیفونش بود. از آنجا که زل زدن به موبایل دیگران را دوست ندارم، کمی به اطرافم نگاه کردم – نه. خوشبختانه کسی حواسش به من نبود. حالا می‌توانستم ادامه بازی را با آرامش بیشتری نگاه کنم!
آبان ۲۶, ۱۳۹۷
نقل قول ویلیام گلاسر درباره قدرت

استفاده نهایی از قدرت (نقل قول)

نقل قول زیر از جملات قصار مورد علاقه من هست. نسخه فارسی آن (که بیشتر از یکسال قبل احتمالا در متمم خوانده‌ام) بارها و بارها در ذهنم تکرار شده. چیزی شبیه این بود: استفاده نهایی قدرت این است که از آن برای قدرت‌بخشیدن به دیگران استفاده کنی. _ویلیام گلاسر
آبان ۲۲, ۱۳۹۷
حرکت روی خط قرمز ترفند ویروسی دوربین مخفی اسنپ

حرکت روی خط قرمزها: ترفند ویروسی «دوربین مخفی اسنپ»

پیش‌نوشت صفر (دوباره بازاریابی ویروسی؟). بعد از گذشت حدود یکسال که به دلایلی نوشته‌های با موضوع بازاریابی ویروسی ادامه پیدا نکرد، چند وقتی است با خودم فکر می‌کنم که اگر بخواهم دوباره در این‌باره یاد بگیرم باید از کجا شروع کنم. از آنجایی که هرچقدر فکر کنیم باز هم فکرهای جدیدی هستند که به سراغ ما اومده و ما رو از «عمل» دور کنند، بعد از دیدن کلیپ دوربین مخفی اسنپ، با خودم گفتم که انتظار بسه.
مهر ۱۳, ۱۳۹۷
خلاصه کتاب چکش بصری - برای جایگاه سازی به میخ کلامی و چکش بصری نیاز داریم - لورا ریس

پیام را با «میخِ کلام» و «چکشِ تصویر» حک کنید (خلاصه کتاب چکش بصری)

پیش‌نوشت. مدتی بود که از پایین بودن ساعات مطالعه کتاب خودم شرمنده بودم تا اینکه چند هفته قبل «تغییری نسبتا کوچک» در رفتارم ایجاد کردم: موقع رفتن به سر کار بجای کیف یا تبلت، کتاب در دستم گرفتم. هرچند مسیر رفت و آمد من کوتاه است، همین تغییر کوچک باعث شد تا علاوه بر شروع دوباره مطالعه، حس بهتری هم نسبت به کتابهای کتابخانه‌ام – که مدت‌هاست خریدمشان – داشته باشم. حالا اولین سوغاتی این «تغییر نسبتا کوچک» را اینجا مینویسم: خلاصه‌ای از کتاب چکش بصری.